شنبه , ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳
نقد تئاتر
نقدی بر نمایش «خاك سفید»/ قابیل، هابیل را كی و چرا كشت؟ 8 آبان 1400
نقدی بر نمایش «خاك سفید»/ قابیل، هابیل را كی و چرا كشت؟

نقدی بر نمایش «خاك سفید»/ قابیل، هابیل را كی و چرا كشت؟

نمایش «خاك سفید» نمی‌خواهد تنها نان قصه اصلی‌اش را بخورد و با استفاده از خرده‌داستان‌هایش رنج شخصیت‌های فرعی داستان را با سوزن سرنگ به رگ‌های مخاطب این نمایش تزریق می‌كند و همین اضافه شدن‌های درام‌های دیگر موجب می‌شود كه نمایش از ریتم نیفتد و نمایش ضرباهنگ لازم را تا انتها حفظ كند. بنابراین مخاطب این نمایش پا به پای تك‌تك پرسوناژهای «خاك سفید» با شادی و غم‌های‌شان و همچنین آسیب‌های تجربه كرده‌شان همدلانه همراه می‌شود.

نقد نمایش «غلامرضا لبخندی» به كارگردانی كهبد تاراج/  تلخندهای خفاش شب! 8 آبان 1400
نقد نمایش «غلامرضا لبخندی» به كارگردانی كهبد تاراج/ تلخندهای خفاش شب!

نقد نمایش «غلامرضا لبخندی» به كارگردانی كهبد تاراج/ تلخندهای خفاش شب!

نمایش «غلامرضا لبخندی» یك سایكو درام موفق است كه با زبان بی‌زبانی می‌خواهد بگوید كه لزوما و به تعجیل نباید افراط‌گری حاصل از ناهنجاری رفتاری را در جهت تطهیر اذهان عمومی پاسخ داد.

نقد نمایش «درخت شیشه ای آلما»/ رویاهایی که دیگر نمی بینیم 8 آبان 1400
نقد نمایش «درخت شیشه ای آلما»/ رویاهایی که دیگر نمی بینیم

نقد نمایش «درخت شیشه ای آلما»/ رویاهایی که دیگر نمی بینیم

«درخت شیشه ای آلما»ِ فرید قادرپناه؛ تلاشی است برای رسیدن به جهان فانتاستیک، برای بر هم زدن دنیای محسوسات ما، جایی که بعد زمان و مکان در بند قوانین نیوتونی، به ما اجازه عدول نمی دهد و شاید تنها مکان برای شکستن این غل و زنجیر دردناک، جهان نمایش باشد.

نقد نمایش «تنیدن»/ آه، فلانی هم کرونا گرفت و مرد! 8 آبان 1400
نقد نمایش «تنیدن»/ آه، فلانی هم کرونا گرفت و مرد!

نقد نمایش «تنیدن»/ آه، فلانی هم کرونا گرفت و مرد!

نمایش «تنیدن» رضا قنبرزاده فرید تلاشی است برای نشان دادن چهار شکل مرگ در جایی که کارگردان/نویسنده مکانش را زیرلایه‌های شهر می نامد. در معرفی نمایش نوشته شده است «تنیدن روایت چهار قصه است در لایه های زیرین شهر که زیر تارهای عنکبوت تنیده شده اند و طنین صدایشان برای هیچ گوشی شنیدنی نیست.»

 نگاهی به نمایش «سگ سورتمه» و نکته غایی آن / امید نامسلم را رها کن 8 آبان 1400
نگاهی به نمایش «سگ سورتمه» و نکته غایی آن / امید نامسلم را رها کن

نگاهی به نمایش «سگ سورتمه» و نکته غایی آن / امید نامسلم را رها کن

دنیای نصراللهی و خوانش او از کروتس در «سگ سورتمه»، قرار است به دنیای امروز ما نزدیک شود. همان چیزهایی که مدام در طول روز بدان فکر می کنیم. اینکه آینده چیزی برای ما ندارد و زندگی من امروزی درگیر جمود است، از جمود سیاسی گرفته تا فرهنگی.

نقد نمایش «چهارراه» نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی/ شعار ماندن یا عمل رفتن 11 شهریور 1400
نقد نمایش «چهارراه» نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی/ شعار ماندن یا عمل رفتن

نقد نمایش «چهارراه» نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی/ شعار ماندن یا عمل رفتن

دیدن «چهارراه» برای من تلفیقی از «افرا» و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» بود؛ داستانی تودرتو و پیکار سک‌گونه قهرمان با حضور هرازگاهی آدم‌هایی که از هر دری سخن می‌گویند. آنان قرار است بازتاب اجتماعی جامعه ایرانی باشند که بیضایی آن را بازنمایی می‌کند اما در «چهارراه» با یکی از افراطی‌ترین بازنمایی‌ها روبه‌روییم.

 نقد نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم»/ تاریخ بودن یا شعر بودن؛ مسئله این است 3 تیر 1400
نقد نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم»/ تاریخ بودن یا شعر بودن؛ مسئله این است

نقد نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم»/ تاریخ بودن یا شعر بودن؛ مسئله این است

وقتی دختر خانواده بدون هیچ دلیلی برای ما درددل شبه‌شاعرانه می‌کند، این احساس بر مخاطب مستولی می‌شود که چرا باید با احساس 30سال پیش یک دختر خرمشهری همذات‌پنداری کند. این هم از مشکلات تاریخ‌زدایی است؛ اینکه امروز خرمشهر نادیده گرفته می‌شود و به‌دلیلی که مؤلف باید بگوید، اثر هیچ وضع انضمامی با شرایط روز پیدا نمی‌کند. به جز یک جا؛ آن هم پایان نمایش که یکی از شخصیت‌ها می‌گوید خرمشهر آزاد شد، اما آباد نشد. پرسش بزرگی شکل می‌گیرد: چرا درباره آباد نشدن خرمشهر چیزی در متن گفته نشد؟

نقد نمایش «لوله» كاری از علیرضا اجلی/ اتصال به نقطه تاریك اندیشه نویسنده 3 تیر 1400
نقد نمایش «لوله» كاری از علیرضا اجلی/ اتصال به نقطه تاریك اندیشه نویسنده

نقد نمایش «لوله» كاری از علیرضا اجلی/ اتصال به نقطه تاریك اندیشه نویسنده

براساس نظری تصویری، زبان صرفا یك كاركرد دارد: تصویرگری واقعیت. ما می‌توانیم با شناخت حقیقت زبان، حقیقت جهان را دریابیم. درواقع، نظریه اخیر اساسا نماینده یك دیدگاه مدرن درباره زبان است. درمقابل، طبق نظریه بازی‌های زبانی، زبان پدیده‌‌ای چند بعدی است، از این‌رو نمی‌توان آن ‌را از دیدگاهی ذات‌گرایانه دریافت. درواقع، زبان پیكره‌ای از بازی‌های‌ زبانی ـ كاركردهای زبانی، متفاوت است.

نقد نمایش «شب/خارجی/یرما» - روز/داخلی/تئاتر 6 خرداد 1400
نقد نمایش «شب/خارجی/یرما» - روز/داخلی/تئاتر

نقد نمایش «شب/خارجی/یرما» - روز/داخلی/تئاتر

می‌توان گفت «شب/خارجی/یرما» یک تئاتر ساده است که با تصاویری از بازیگران در دفتر تست بازیگری ترکیب‌شده است. نمایش برای مخاطب پیگیر تئاتر آورده‌ای ندارد و برای مسیر پیش‌روی تئاتر ایران چشم‌انداز. شاید تنها صحنه‌ای باشد برای معرفی چند بازیگر آینده تئاتر

درباره نمایش «چشم‌ های بسته از خواب» به کارگردانی مجتبی جدی/ آن پدر که غایب است همچنان 23 اسفند 1399
درباره نمایش «چشم‌ های بسته از خواب» به کارگردانی مجتبی جدی/ آن پدر که غایب است همچنان

درباره نمایش «چشم‌ های بسته از خواب» به کارگردانی مجتبی جدی/ آن پدر که غایب است همچنان

اجرای مجتبی جدّی را می‌توان در ادامه همان مسیری دانست که در این سال‌ها پیموده. آهسته و پیوسته، بر مداری قابل پیش‌بینی که نه می‌خواهد ما را شگفت‌زده کند و نه به ابتذال زمانه تن دهد.

درباره نمایش«غرب حقیقی»/ مرکزگرایی در عین مرکززدایی 21 اسفند 1399
درباره نمایش«غرب حقیقی»/ مرکزگرایی در عین مرکززدایی

درباره نمایش«غرب حقیقی»/ مرکزگرایی در عین مرکززدایی

«غرب حقیقی»، جولانگاهی بود برای چند جوان تبریزی. انتخاب متنی از تام شپرد خود نوعی تخطی از باورهای مرسوم بود. اینکه هر نمایشی خارج از تهران، بایستی حامل معانی و تفاسیر محلی باشد. انگار ما در تهران نشسته‌ایم تا بخشی از فرهنگ بومی منطقه‌ای را در مرکزیت عالم ایران مشاهده کنیم

نقد نمایش «ایوب‌ خان» به کارگردانی امیر دژاکام / ضدزیبایی‌شناسی مونولوگ 21 اسفند 1399
نقد نمایش «ایوب‌ خان» به کارگردانی امیر دژاکام / ضدزیبایی‌شناسی مونولوگ

نقد نمایش «ایوب‌ خان» به کارگردانی امیر دژاکام / ضدزیبایی‌شناسی مونولوگ

در نمایش دژاکام با آنکه قهرمان، «ایوب‌خان»، در غیاب است و همه درباره او حرف می‌زنند؛ اما همه تلاش می‌کنند ایوب‌خان را بازنمایی کنند و حرف‌های او را به‌نوعی بازتولید کنند. هرچند این حرف‌ها در تضاد و تناقض‌اند؛ اما این خود دال بر مرگ ایوب‌خان است، موجودی بی‌شکل در جامعه منحط.

 درباره نمایش «یاماها» / نشسته بر ترک مرکب ناموجود 21 اسفند 1399
درباره نمایش «یاماها» / نشسته بر ترک مرکب ناموجود

درباره نمایش «یاماها» / نشسته بر ترک مرکب ناموجود

چرا هنرمندی چون کهبد تاراج میلی به بازتولید واقعیت آن‌گونه که هست، ندارد؟ چرا او با استعاره از بطن واقعیت گریز می‌کند؟ و البته ده‌ها چرای دیگر.

نگاهی به نمایش «زندگی در لانگ ‌شات»/ رویای سینماپرستان تئاتردوست 21 اسفند 1399
نگاهی به نمایش «زندگی در لانگ ‌شات»/ رویای سینماپرستان تئاتردوست

نگاهی به نمایش «زندگی در لانگ ‌شات»/ رویای سینماپرستان تئاتردوست

بازيگر ايراني در يك مونولوگ ارزان‌قيمت مي‌تواند نشان دهد ظرفيت بازيگري‌اش به چه اندازه است. فروش گيشه ديگر خطري به حساب نمي‌آيد و نمايش نوعي ذخيره آخرت بازيگري مي‌شود. بيشتر نقدها به سمت تمجيد از هنر بازيگر پيش مي‌رود و ديگر متن و كارگرداني اولويتي براي تماشاگر به حساب نمي‌آيد.

درباره نمایش «برگشتن افتخارآمیز مردان جنگ» / فرم‌سازی بی‌بنیان 21 اسفند 1399
درباره نمایش «برگشتن افتخارآمیز مردان جنگ» / فرم‌سازی بی‌بنیان

درباره نمایش «برگشتن افتخارآمیز مردان جنگ» / فرم‌سازی بی‌بنیان

حسین شهبازی كارگردان نمایش به سمت تئاتری تلفیقی و آوانگارد گرایش پیدا كرده تا نسل جدید تئاتر كشور همواره بر تغییر و حركتی به سوی جلو گام بردارد.

نگاهی به نمایش «گرگاس‌ها» به كارگردانی حمیدرضا نعیمی / گریز از سیاست ممكن نیست 3 اسفند 1399
نگاهی به نمایش «گرگاس‌ها» به كارگردانی حمیدرضا نعیمی / گریز از سیاست ممكن نیست

نگاهی به نمایش «گرگاس‌ها» به كارگردانی حمیدرضا نعیمی / گریز از سیاست ممكن نیست

«گرگاس‌ها یا روز به خیر آقای وزیر» فاصله گرفتن نعیمی از جهان‌بینی سابق خویش است. او كه روزگاری خودش را در جامه مولف، در تجسد سقراط بازنمایی می‌كرد، این بار خود مولفش را حذف كرده است.

همه بين چرخ دنده‌های اين نظام اقتصادی گرفتار شده‌ايم 20 دی 1399
همه بين چرخ دنده‌های اين نظام اقتصادی گرفتار شده‌ايم

همه بين چرخ دنده‌های اين نظام اقتصادی گرفتار شده‌ايم

كوهستاني همواره از تجربه فرم‌هاي تازه در طراحي كارگرداني استقبال كرده و از اين منظر اتفاق جديدي نيفتاده؛ اما توجه به يك نكته ضرورت دارد. اينكه كارگردان حالا بايد با منتقد، روزنامه‌نگار و مخاطب جدي كمپاني طرف شود، بنابراين هر تجربه تازه‌ يك تبصره جدي هم دارد؛ اينكه او اجازه ندارد از كيفيت سابق خود عقب‌تر بايستد و حداقل تجربه اخير اجراي كوهستاني از «هملت ماشين» نوشته هاينر مولر و نمايشنامه گئورگ بوشنر به ما مي‌گويد تا اينجاي كار موفق عمل كرده است.

به بهانه انتشار فیلم تئاتر «عقل صورتی»/ عقل نقاشی کند اندر جهان 18 دی 1399
به بهانه انتشار فیلم تئاتر «عقل صورتی»/ عقل نقاشی کند اندر جهان

به بهانه انتشار فیلم تئاتر «عقل صورتی»/ عقل نقاشی کند اندر جهان

فرشیدی سپهر در نقش نویسنده و کارگردان این عقل رنگی به واقع اقتباسی آزادی از عقل سرخ سهروردی را روی صحنه آورده است. الگوی روایی همان است. شخصیتی ناآگاه از جهان اطراف ناگهان در یک موقعیت ماورا الطبیعی قرار می‌گیرد و چشمانش به حقیقت جهان گشوده می‌شود؛ اما میان اثری فرشیدی سپهر و سهروردی تفاوت عمده‌ای وجود دارد. همه چیز در نگرش انسانی و انتزاعی یا بهتر است بگوییم تقابل ذهن و عین خلاصه می‌شود.

مرگ و ملال و سرخوشیِ دختران خانه برناردا آلبا 14 دی 1399
مرگ و ملال و سرخوشیِ دختران خانه برناردا آلبا

مرگ و ملال و سرخوشیِ دختران خانه برناردا آلبا

رویکرد اجرایی رفیعی در مواجهه با متن لورکا، انتزاعی کردن مناسبات و روابط است: خلق چشم‌اندازهای زیبا، تصویرهای باشکوه و صحنه‌آرایی‌های دقیق.

به بهانه انتشار فیلم‌ تئاترهای علی رفیعی / چه کسی امیرکبیر را کشت؟ 13 دی 1399
به بهانه انتشار فیلم‌ تئاترهای علی رفیعی / چه کسی امیرکبیر را کشت؟

به بهانه انتشار فیلم‌ تئاترهای علی رفیعی / چه کسی امیرکبیر را کشت؟



پرسش رفیعی دقیقاً این است که امیر به دست چه کسی کشته شده و برای رسیدن به این پاسخ به قوه خیال خود رجوع کرده است. او زندگی امیر از زمان صدارت و درایت تا خزینه قتل و جنایت، را در فضایی خیالی به تصویر می‌کشد، در یک حمام

به بهانه انتشار فیلم‌ تئاتر «اپراتور نسل چهارم» / پایان‌بندی موردنظر در دسترس نیست 13 دی 1399
به بهانه انتشار فیلم‌ تئاتر «اپراتور نسل چهارم» / پایان‌بندی موردنظر در دسترس نیست

به بهانه انتشار فیلم‌ تئاتر «اپراتور نسل چهارم» / پایان‌بندی موردنظر در دسترس نیست

«اپراتور نسل چهارم» گام رو به جلویی برای باقر سروش است. پس از دو تجربه اقتباس از شکسپیر و ساده‌سازی یک کمدی و یک ملودرام برای مخاطب نسبتاً عوام ایرانی، «اپراتور نسل چهارم» می‌تواند تغییر ذائقه‌ای برای او باشد

به بهانه اجرای نمایش در انتظار گودو؛ مقاومت بکتی در مقابل معاصر کردن یک متن معاصر! 3 آبان 1399
به بهانه اجرای نمایش در انتظار گودو؛ مقاومت بکتی در مقابل معاصر کردن یک متن معاصر!

به بهانه اجرای نمایش در انتظار گودو؛ مقاومت بکتی در مقابل معاصر کردن یک متن معاصر!

اجرای امیررضا کوهستانی سعی دارد معاصر ما باشد. فی‌المثل استفاده از موتورسیکلت تلاشی است برای دور شدن از موقعیت انتزاعی متن بکت و نزدیک شدن به مناسبات ما. حتی مکان بجای بیابان، خیابان را بازنمایی کرده تا خلا کمتری را به تماشاگران منتقل کند. به هر حال کوهستانی نشان داده که همیشه دوست دارد با نام‌هایی که بزرگ هستند، مواجهه‌ای انتقادی و خلاقانه داشته باشد.

به بهانه اجرای اولين تجربه كارگردانی سعيد چنگيزيان/ رستم به كار امروز می‌آيد؟ 13 مهر 1399
به بهانه اجرای اولين تجربه كارگردانی سعيد چنگيزيان/ رستم به كار امروز می‌آيد؟

به بهانه اجرای اولين تجربه كارگردانی سعيد چنگيزيان/ رستم به كار امروز می‌آيد؟

شايد بتوان گفت اجراي چنگيزيان صرفا يك بازخواني از يك متن مهم است. در چنين شرايطي رويكرد او، رويكردي زيباشناختي است. قرار است تئاتر رسانه‌اي باشد كه نثر سخت فردوسي را براي مخاطب اكنون، امروزي كند. چيزي مي‌شود شبيه كلاس درس.

نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان 8 مهر 1399
نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان

نقد نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی/ انتظاری بی‌جان در حاشیه خیابان

در انتظار گودوی کوهستانی حاوی تغییرات و تفاوت‌های اساسی و محتوایی با متن اصلی بکت که مشخصا ابزورد و تئاترپوچی یا معناباختگی‌ست، دارد و هرچند خوانش و اقتباسِ منحصر او از این درام مهم جنجالی و بنوعی معاصرسازی آن‌ست، با این‌حال، با توجه به انتخاب چنین بستر و بنیادی، مسیری کاملا متفاوت را می‌پیماید، و تغییرات به‌روزشده، سهل‌انگارانه، اساسا با روح در انتظارگودوی بکت، در تناقض‌ است.

نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته» 1 مهر 1399
نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته»

نوشته‌ای بر نمایش «بین یه عالمه ماهی» به کارگردانی امیر دلفانی/ «نقل نسل سوخته»

«بین یه عالمه ماهی» اگرچه در برهه تاریخی خود با جنگ پیوند دارد اما نمایشی درباره‌ی جنگ نیست.. بلکه تئاتری اجتماعی‌، درباره نسلی‌ست که فرجامشان تراژدی خون و درد‌ست.

نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام» 17 شهریور 1399
نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام»

نوشته‌ای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابه‌ای دیر هنگام»

اسموکینگ روم، واجد امتیازاتی برای نقد وانموده‌هایی رسانه‌ای‌ست که در خدمت و تسخیر قدرت، یکی از مهمترین ابزارهای بازنمایی وقایع به شکل و وصفی جعلی و دستکاری‌شده، و فرآیندهای نظارتی در سطوح عمومی‌ست، همچنان که می‌تواند یک انفجار مهیب با تلفانی جانی بسیاری را در یک فرودگاه، بجای وجه واقعی آن که انفجاری بدون تلفات و هیاهویِ سیاسی بوده‌ است را جعل و به مخاطبانش القاکند با این وجود نیازمندست با بازبینی بیشتر از الکن بودن نیز عبورکرده و به سطحی قابل قبول از انسجام و تعادل معنایی و اجرا برسد.

درباره نمايش «عباس ميرزا» به کارگردانی سيد محمد سعيدی/ شمايل‌نگاری يك نجيب‌زاده خودپسند 22 مرداد 1399
درباره نمايش «عباس ميرزا» به کارگردانی سيد محمد سعيدی/ شمايل‌نگاری يك نجيب‌زاده خودپسند

درباره نمايش «عباس ميرزا» به کارگردانی سيد محمد سعيدی/ شمايل‌نگاری يك نجيب‌زاده خودپسند

جوالدوز نويسنده نمايش «عباس‌ميرزا» با استمساك او به ريشه‌هاي كنايه‌آميز موجود در متن، دريچه‌اي مي‌گشايد كه مخاطب امروز همچنان بين آن تاريخ گذشته و حال سرگردان بماند و از اين رهگذر به دركي سياسي از وضعيت كنوني خود برسد. نقل قول‌هاي خاله‌زنكي از محله قديمي نيز دستاويزي است به زبان طنز كه تلخي گروتسك و ريشخندش از پيرامون نمايشنامه و اجرا بيرون مي‌زند. محله نمونه‌اي در خاطرات ايرانيان با زناني تصوير شده در اندروني، تحت‌الحمايه مردان كه مهم‌ترين كار روزمره‌شان نُقل محافل بودن است.

نگاهی به نمایش کوکاکولا کاری از نصیر ملکی‌جو/ پست‌مدرنيسم‌های ناشدنی 21 مرداد 1399
نگاهی به نمایش کوکاکولا کاری از نصیر ملکی‌جو/ پست‌مدرنيسم‌های ناشدنی

نگاهی به نمایش کوکاکولا کاری از نصیر ملکی‌جو/ پست‌مدرنيسم‌های ناشدنی

ملكي‌جو همانند «نان» يا «كرگدن» در انديشه پست‌مدرن است. او دنيايي مي‌آفريند كه نه زمان دارد و نه مكان. از دل راديويي عظيم‌الجثه ميان صحنه گفتارهايي به زبان انگليسي و آلماني بيان مي‌شود و پدر و پسر روي صحنه، به زبان فارسي سخن مي‌گويند.

نگاهی به نمايش «جانكاه» به كارگردانی سعيد رسولی/ تجربه‌های جانكاه 21 مرداد 1399
نگاهی به نمايش «جانكاه» به كارگردانی سعيد رسولی/ تجربه‌های جانكاه

نگاهی به نمايش «جانكاه» به كارگردانی سعيد رسولی/ تجربه‌های جانكاه

«جانكاه» قرار است واقعا جانكاه باشد، ما را زجركش كند. مدام ببينيم چند جمله تكرار مي‌‌شود و گويي از آن مربع نوري روي زمين امكان خروجي وجود ندارد. ما در اسارت نمايش قرار مي‌گيريم و شكنجه مي‌شويم.

به بهانه نمايش آنلاين «اولئانا» كاری از علی‌اكبر عليزاد / زبانِ كتك‌كاری 7 خرداد 1399
به بهانه نمايش آنلاين «اولئانا» كاری از علی‌اكبر عليزاد / زبانِ كتك‌كاری

به بهانه نمايش آنلاين «اولئانا» كاری از علی‌اكبر عليزاد / زبانِ كتك‌كاری

شخصيت خارج از اثر عليزاد همواره با انتقاد از سيستم آموزشي همراه بوده است و شايد شدت گرفتن آن در يك سال گذشته، «اولئانا» را بدل به يك مانيفست آموزشي كند. هر چند به نظر چنين رويكردي تقليل‌گرايانه است چرا كه او در گذشته‌اي نه چندان دور و با شرايطي متفاوت نمايشنامه ممت را اجرا كرده بود.

به بهانه پخش فيلم تئاتر «سالگشتگی»/ رقص روی خاطرات 6 خرداد 1399
به بهانه پخش فيلم تئاتر «سالگشتگی»/ رقص روی خاطرات

به بهانه پخش فيلم تئاتر «سالگشتگی»/ رقص روی خاطرات

سالگشتگي نمايشي خود ارجاع در آثار كوهستاني محسوب مي‌شود كه به روايت دو شخصيت نخستين نمايش موفق كوهستاني يعني رقص روي ليوان‌ها اشاره دارد. موفقيت رقص روي ليوان‌ها و اتمسفر غريب و جذابي كه به همراه داشت دستمايه و ايده اصلي نمايش سالگشتگي قرار گرفته است.

نقد نمایش «آگوست در اوسیج کانتی» به کارگردانی میکائیل شهرستانی / در پناه اصالت... 3 اسفند 1398
نقد نمایش «آگوست در اوسیج کانتی» به کارگردانی میکائیل شهرستانی / در پناه اصالت...

نقد نمایش «آگوست در اوسیج کانتی» به کارگردانی میکائیل شهرستانی / در پناه اصالت...

وقتی مخاطبی پای نمایشی رئالیستی می‌نشیند، می‌خواهد هنر بازیگری ببیند و لذتش را ببرد. متاسفانه این لذت از ما دریغ شد و نتوانستیم آن‌طور که باید با اثر ارتباط برقرار کنیم. اما حداقل خوبی کار این جوانان این بود که نمی‌خواستند تحت تاثیر بازی‌های ورژن سینمایی اثر قرار گرفته و تقلیدی کورکورانه از آن داشته باشند.

نقد و بررسی نمایش «پنجاه پنجاه» توسط کانون ملی منتقدان/ بُرد با فرم نوین و باخت از محتوای سیاسی 27 بهمن 1398
نقد و بررسی نمایش «پنجاه پنجاه» توسط کانون ملی منتقدان/ بُرد با فرم نوین و باخت از محتوای سیاسی

نقد و بررسی نمایش «پنجاه پنجاه» توسط کانون ملی منتقدان/ بُرد با فرم نوین و باخت از محتوای سیاسی

رضا آشفته در نقد و برسی نمایش پنجاه پنجاه نوشته هاله مشتاقی نیا و کار مرتضی اسماعیل کاشی به نو شدن و رسیدن به فرمی در خور تامل تاکید کرد اما رسول نظرزاده دیگر منتقد این نشست به دور شدن از ابعاد سیاسی و اجتماعی متن برتولد برشت در این برداشت آزاد خرده گرفت و اجرا را چندان دلچسب ارزیابی نکرد.

نقد نمایش «زیپ» به نویسندگی علی دل‌پیشه و کارگردانی کیانوش ایازی / جامپ‌کات از آشپزخانه‌ی جنگ تا مترو انقلاب 26 بهمن 1398
نقد نمایش «زیپ» به نویسندگی علی دل‌پیشه و کارگردانی کیانوش ایازی / جامپ‌کات از آشپزخانه‌ی جنگ تا مترو انقلاب

نقد نمایش «زیپ» به نویسندگی علی دل‌پیشه و کارگردانی کیانوش ایازی / جامپ‌کات از آشپزخانه‌ی جنگ تا مترو انقلاب

نمایش هرچند کوچک اما توانسته از پس فضای گروتسکی که ادعا می‌کند بربیاید و از این بابت دل مخاطب را نزند. ایده‌ی کار بسیار خوب است اما می‌توانست بیشتر از این حرف‌ها بسط و تعمیم پیدا کند.

نقد نمایش «زخم معده» به کارگردانی سجاد دستیار/ گفت‌وگو با شبه‌جوکر در عمارت‌ نوفل‌لوشاتو 23 بهمن 1398
نقد نمایش «زخم معده» به کارگردانی سجاد دستیار/ گفت‌وگو با شبه‌جوکر در عمارت‌ نوفل‌لوشاتو

نقد نمایش «زخم معده» به کارگردانی سجاد دستیار/ گفت‌وگو با شبه‌جوکر در عمارت‌ نوفل‌لوشاتو

می‌گوید بدت نیاید اما تو خیلی نفهمی. می‌گویم چطور؟ می‌گوید: من از تو توقع داشتم که من را بفهمی. آن چکمه‌های سفید را بفهمی. آن تابلو انتزاعی در عمق صحنه را بفهمی. آن همه قرص را بفهمی. دیگر به تو لازم نیست بگویم که استعاره یعنی چه. تو نمی‌فهمی زخم‌معده چیست؟!

نقد نمایش «ژنرال» به نویسندگی و کارگردانی منوچهر عبدی/  اندر حکایت تئاتر خاک‌برسری... 13 بهمن 1398
نقد نمایش «ژنرال» به نویسندگی و کارگردانی منوچهر عبدی/ اندر حکایت تئاتر خاک‌برسری...

نقد نمایش «ژنرال» به نویسندگی و کارگردانی منوچهر عبدی/ اندر حکایت تئاتر خاک‌برسری...

کارگردان اثر قصد دارد عیوب اجرایش را بر سر اداره بازبینی بیاندازد (که تقریبا این روزها در میان کارگردانان به یک رسم و رسوم بدل شده) اما ناغافل به خود و اثرش چنگ می‌اندازد. شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید که یک اجرا تا چه میزان می‌تواند خاک‌برسری باشد که حتی اگر یک ساعت از آن را نیز حذف کنند، باز هم می‌تواند در صحنه حاضر شده و علی‌الظاهر لطمه چندانی نبیند.

نقد نمایش «تبعید» به کارگردانی سعید فرخ‌نیا/ شرمنده‌ی فعالان شریف تئاترآزاد هستم 13 بهمن 1398
نقد نمایش «تبعید» به کارگردانی سعید فرخ‌نیا/ شرمنده‌ی فعالان شریف تئاترآزاد هستم

نقد نمایش «تبعید» به کارگردانی سعید فرخ‌نیا/ شرمنده‌ی فعالان شریف تئاترآزاد هستم

بنده لازم می‌دانم از این موقعیت استفاده کرده و از همه کسانی که در تئاترآزاد کشور فعالیت می‌کنند عذرخواهی می‌کنم. در این سال‌ها با آثار آن‌ها به چشم نمایش‌هایی نازل و سخیف برخورد شده اما بنده می‌خواهم تمام قد از شرافت کارهای آن‌ها دفاع کنم. چرا که حداقل می‌دانند کجا ایستاده‌اند و به گونه‌ی کاری خود اشراف کامل دارند.

نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز 13 بهمن 1398
نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز

نوشته‌ای بر نمایش شیرخشک/ یک فروپاشیِ تمیز

شیرخشک نمایشی بدون کلام، استعاری، و سراسر درهزار توی زبان و تصویرست. و قرارست مخاطب را در فضایی که ساخته و پرداخته از میزانس‌هایِ هنر‎ی‌ست، به مفاهیمی نزدیک کند که در سایه‌ی این قاب‌ها به اِدراکی در محتوا برسد.

بخشنده بودن، تنها راه عبور از بحران است 9 بهمن 1398
بخشنده بودن، تنها راه عبور از بحران است

بخشنده بودن، تنها راه عبور از بحران است

اگرچه بخش اعظم تقليل‌ها و تعديل‌هايي كه منيژه محامدي بر متن نمايشنامه اعمال كرده است، به صحنه‌هايي مربوط مي‌شوند كه غير از مطول‌سازي نه‌چندان معنادار زمان اجرا، بازتابي از شرايط اجتماعي، فرهنگي و گفتماني خاص جامعه مبدا هستند اما، بخش ديگرآن، چنانچه از خلال فرآيندهاي اجرا قابل رديابي است، به تمركز بيش از حد كارگردان بر زيباسازي ميزانسن‌ها و تسريع ريتم و ضرباهنگ رويدادها و شناخت احتمالي او از كم توجهي ذاتي مخاطبان ايراني به ماهيت و كيفيت ديالوگ و مواجهه عمدتا سطحي آنان با تئاتر و كاركردهاي آن مربوط مي‌شود و به همين دليل هم او، بخش عمده توجه خود را بر فرآيندهاي مربوط به انتقال درونمايه متن متمركز كرده و به نقش و كاركرد ديالوگ‌ها در ارتقاي فرهنگ گفت‌وگو و منطق تعاملِ زباني، توجه كمتري داشته است.

نقد نمایش «رفتم سيگار بخرم...» به کارگردانی باقر سروش / اصلا چرا رفتی سيگار بخری؟ 9 بهمن 1398
نقد نمایش «رفتم سيگار بخرم...» به کارگردانی باقر سروش / اصلا چرا رفتی سيگار بخری؟

نقد نمایش «رفتم سيگار بخرم...» به کارگردانی باقر سروش / اصلا چرا رفتی سيگار بخری؟

بي‌منطقي در يك نمايش قابل درك است. اينكه ژست‌ها به سوي نوعي فاصله گرفتن از روايتگري مي‌رود، اينكه مي‌خواهد اشكال روايي مرسوم را در هم شكند، قابل‌درك است؛ اما رابطه ميان خلاصه نمايش، شكل روايي و ژست‌هاي اجرايي قابل‌درك نيست.

نقد نمايش «جان و جو» به کارگردانی محمدرضا چرختاب/ دوستي‌ مستدام مطرودان 9 بهمن 1398
نقد نمايش «جان و جو» به کارگردانی محمدرضا چرختاب/ دوستي‌ مستدام مطرودان

نقد نمايش «جان و جو» به کارگردانی محمدرضا چرختاب/ دوستي‌ مستدام مطرودان

اجراي جان و جو از نمايشنامه كريستوف، تا حد زيادي وفادارانه و خلاقانه است. حميد رحيمي و محمدرضا چرختاب در مقام بازيگر به خوبي توانسته‌اند فراز و فرود نقش‌هاي جان و جو را اجرايي كنند. نمايش پرمدعا نيست، اما روزمرّگي را به خوبي نشان مي‌دهد.

بحران هویت یا از خودبیگانگی انسان معاصر 6 بهمن 1398
بحران هویت یا از خودبیگانگی انسان معاصر

بحران هویت یا از خودبیگانگی انسان معاصر

در نقد و بررسی نمایش آقای اشمیت کیه؟ به نویسندگی سباستین تیری و کارگردانی سهراب سلیمی هر دو منتقد کانون ملی منتقدان تئاتر ایران از بحران هویت و خودبیگانی انسان معاصر در جهان گفتند که ما را متوجۀ خویشتن می گرداند.

 نقد نمایش «۳/۱۴» به نویسندگی و کارگردانی امیرموسی کاظمی/ نشستن در مجلس عزای یک خیانتکار 1 بهمن 1398
نقد نمایش «۳/۱۴» به نویسندگی و کارگردانی امیرموسی کاظمی/ نشستن در مجلس عزای یک خیانتکار

نقد نمایش «۳/۱۴» به نویسندگی و کارگردانی امیرموسی کاظمی/ نشستن در مجلس عزای یک خیانتکار

«۳/۱۴» تلاش دارد تا روایت خیانت یک مرد به همسر و حتی دوست‌دخترش را نمایش دهد اما مشکل این‌جاست که مؤلف نه تنها به قبح این مساله اشاره کرده بلکه پشت مرد می‌ایستد و گویی آن را در مقام یک مظلوم قرار می‌دهد. نمایش از ورود زن نصاب ماهواره خوب پیش می‌رود و حتی با ورود دوست‌دخترش اثر قابل تحمل است اما با ورود همسر واقعی او، نمایش به یک سقوط آزاد تبدیل می‌شود.

درباره نمايش «لرز» / منطق وارونه‌سازی صنعت کاميابی 21 دی 1398
درباره نمايش «لرز» / منطق وارونه‌سازی صنعت کاميابی

درباره نمايش «لرز» / منطق وارونه‌سازی صنعت کاميابی

اجراي لرز را مي‌توان تلاشي دانست براي خلق يک جهان تکين اما معناباخته؛ اما اين تمناي معناست که عامل موفقيت را که وارونگي زباني باشد، پس مي‌زند و بحران مي‌آفريند.

نگاهی به نمايش «فراکتال» به کارگردانی مهدی سقا / به‌دنبال ساختاری زيبا و نوين 21 دی 1398
نگاهی به نمايش «فراکتال» به کارگردانی مهدی سقا / به‌دنبال ساختاری زيبا و نوين

نگاهی به نمايش «فراکتال» به کارگردانی مهدی سقا / به‌دنبال ساختاری زيبا و نوين

فراکتال نگاه نو، آشنايي‌زدايانه، انديشه و نظام برهم‌زننده‌اي دارد که تماشاگر تازه‌خواه را دعوت به تماشا و ديدن مي‌کند.

درباره «مراسلات فقط» در عمارت روبرو/ قرائت دسته‌جمعی يك نامه 17 دی 1398
درباره «مراسلات فقط» در عمارت روبرو/ قرائت دسته‌جمعی يك نامه

درباره «مراسلات فقط» در عمارت روبرو/ قرائت دسته‌جمعی يك نامه

حسام لك با مركززدايي از روايت و اجتناب از قصه‌گويي تلاش دارد گفتار پيوسته و هژمونيك مردانه را دچار واپاشي و گسست كند.

به بهانه اجرای نمايش «چنور» در تئاتر شهر / و اگر آيندگان با رافت داوری نكنند؟ 17 دی 1398
به بهانه اجرای نمايش «چنور» در تئاتر شهر / و اگر آيندگان با رافت داوری نكنند؟

به بهانه اجرای نمايش «چنور» در تئاتر شهر / و اگر آيندگان با رافت داوری نكنند؟

«چنور» دكتر صادقي باز هم نشان از تسلط و خلاقيتي در قالب تئاترسياسي دارد با همان فشردگي ايده‌ها و انديشه‌هاي اجتماعي در كپسول اجرايي تك‌پرده‌اي

نقدی بر نمایش «بوقلمون»/ جهان عیاران 10 دی 1398
نقدی بر نمایش «بوقلمون»/ جهان عیاران

نقدی بر نمایش «بوقلمون»/ جهان عیاران

«بوقلمون» که از عمرش چندین سال گذشته واجد نکات مثبتی است که می‌تواند الگویی برای نمایش‌های ایرانی باشد، نمایشی که شعارش داده می‌شود؛ ولی در عمل راکد است.

نقد نمایش «مردی که...» به کارگردانی رضا مولایی/ آسیب‌شناسی با طعم شیرینی‌زبان 7 دی 1398
نقد نمایش «مردی که...» به کارگردانی رضا مولایی/ آسیب‌شناسی با طعم شیرینی‌زبان

نقد نمایش «مردی که...» به کارگردانی رضا مولایی/ آسیب‌شناسی با طعم شیرینی‌زبان

اعتراض یا به فریاد و کنش تبدیل می‌شود و یا به خون‌دل. هنرمندی که با زمانه‌اش یک دل باشد، اگر از سر برخی ملاحظات سکوت کند (که این نیز خود جای بحث و تامل دارد)، این سکوت زهرآگین خواهد بود و جگرسوز. گویی هر کجا که زبان به سخن باز کند، خون و پاره‌جگر بالا خواهد آورد. حال این فرد اگر در قامت کارگردان قرار گیرد، چگونه باید انتظار داشت که اثرش خونی نباشد.

نمایش« پنجره ای رو به آسمان»/ آیا تئاتر می‌تواند مردمی شود؟ 3 دی 1398
نمایش« پنجره ای رو به آسمان»/ آیا تئاتر می‌تواند مردمی شود؟

نمایش« پنجره ای رو به آسمان»/ آیا تئاتر می‌تواند مردمی شود؟

امیر دژاکام در « پنجره ای رو به آسمان» خودش را می‌شکند، خودش را در میانه مخاطب قرار می‌دهد و گویی دیگر هراسی ندارد بگویند او دیگر استاد نیست.