پدینگتون را میشناسید. خرسی محبوب و دوست داشتنی که در دو قسمت قبلی مجموعه موفق شده بود آثاری ارزشمند، احساسی و مهمتر از همه سرگرمکننده را تحویل مخاطب دهد. حال بعد از گذشت چند سال قسمت جدید این مجموعه تحت عنوان Paddington in Peru راهی سینما شده و با وجود تمامی کاستیها، همچنان اثری سرگرمکننده و خانوادگی است که دیدنش خالی از لطف نخواهد بود. اما اگر بخواهیم این سه قسمت از فرنچایز پدینگتون را در نظر داشته باشیم، در یک روند دیالکتیکی قسمت سوم یعنی Paddington in Peru ضعیفترینِ مجموعه است.
فیلم Out of My Mind با نام فارسی «بیرون از ذهن من» محصول جدیدی از کمپانی دیزنی است که موضوعی کمتر دیده شده را دستمایه قرار داده و به زندگی یک دختر فلج مغزی کلاس ششمی پرداخته است. این فیلم براساس رمان مشهوری به همین نام ساخته شده است.
فیلم آن گونه می نماید که امریکا مسخر روس ها شده است و یک شهروند امریکایی در قامت کارگر جنسی کارش در مواجهه با این روس ها به جایی می رسد که با او بدتر از پسماند برخورد می شود.
در این مطلب به نقد و بررسی فیلم Flight Risk ساخته مل گیبسون پرداختهایم.
فیلم The Monkey اثری ترسناک بر اساس داستان کوتاهی از استیون کینگ است که توانسته نمرات بسیار خوبی از منتقدان دریافت کند.
نقد فیلم The Green Mile به کارگردانی و نویسندگی فرانک دارابونت را در این مطلب میخوانید
باوجود کمبودهای «دره» و افت آن در یکسوم پایانی، دستاورد دریکسن در آن من یکی را برای دیدن فیلم دوم «تلفن سیاه» مشتاقتر میکند که فیلمبرداریاش تمام شده و قرار است همین امسال میلادی بیاید.
این روزها به نظر میرسد دست نویسندگان دیزنی به نوشتن ایدههای تازه نمیرود؛ اما از خلق داستان و شخصیتهای نو سختتر، نوشتن پیشدرآمدی است که حق داستان اصلی را ادا کند. یک پیشدرآمد درست و حسابی باید ماهیت مستقلی داشته باشد، اما همچنان به جریان و کاراکترهای فیلمهای سابق صدمه نزند؛ مهمتر از همه، جذاب باشد. بالاخره همه میدانیم برای اینکه داستان «شیرشاه» خدشهدار نشود، قهرمانان اصلی شامل موفاسا، اسکار، رافیکی و دیگران باید زنده بمانند و از دست شرور فیلم هم باید خلاص شد.
«یک انسان بیشتر با چیزهایی که نمیگوید انسان است تا چیزهایی که میگوید» (افسانه سیزیف، نوشته آلبر کامو)
فیلم The Room Next Door نمونه بارز یک زباله است که ادعای مفاهیم عمیقی را دارد؛ اما کوچکتر و حقیرتر از آن است که بتواند درباره فلسفه به مخصوص متافیزیک مرگ حرفی بزند!
فیلم The Order (دستور) جدیدترین اثرِ کارگردانِ استرالیایی تبار «جاستین کرزل» است که شاید مشهورترین اثر او را اقتباس مهم او از جهان ویدیو گیمیِ Assassin’s Creed در سال ۲۰۱۶ در نظر گرفت.
آیا فیلمی حوصله سر بر، شعاری و نه چندان جذاب معیار آثار هنری و خوب است؟ پس فیلم The Other Way Around نیز جزو این دسته از آثار است…!
فیلم سینمایی Paddington in Peru ساخته دوگال ویلسون توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.
فیلم سینمایی Mickey 17 ساخته بونگ جون هو توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.
فیلم سینمایی The Gorge با بازی مایلز تلر و آنیا تیلور جوی توانسته نمرات متوسطی را از منتقدان بگیرد.
Nightbitch یک کمدی سیاه با رگههایی خیالانگیز، محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا، به کارگردانی و نویسندگی ماریل هلر (Marielle Heller) میباشد، که بر اساس رمانی به همین نام اثر ریچل یودر (Rachel Yoder) ساخته و پرداخته شده است. امی آدامز Amy Adams به عنوان مادر، اسکات مک نیری Scoot McNairy به عنوان همسر و چندی دیگر در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
دغدغهی فرانسیس فورد کاپولا در آخرین اثرش، Megalopolis چیست؟ کوپولا در ساخت فیلمهای جنونآمیز سابقهی کمرنگی ندارد و این بار این جنون سالم را، که ترجیح میدهم آن را نبوغ بنامم، به هستهی آخرین اثر خود آورده و موضوعی را با بیننده در میان میگذارد که تنها از فردی بر میآید که سرد و گرم روزگار و البته سینما را چشیده و تقریباً به انتهای مسیر هنری خود نزدیک شده است، به خاطر همین از گفتن حرفهایش هیچ ترس و ابایی ندارد و هر چه میخواهد را به صریحترین شکل ممکن و بدون کنایهبازی، به نمایش و با مخاطب در میان میگذارد.
فیلم Mickey 17 اثری تازه از سازنده فیلم Parasite است که توانسته به همان اندازه اثری تحسین شده و شایسته باشد.
فیلم سینمایی You’re Cordially Invited با بازی ویل فرل نتوانسته مورد توجه منتقدان قرار بگیرد و نمرات متوسطی گرفته است.
انیمیشن سینمایی Dog Man محصول استودیو دریمورکس توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.
فیلم سینمایی Companion توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان بگیرد و تحسین آنها را برانگیزد.
Bird فیلمی درام با رگههای فانتزی، محصول سال 2024 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی آندریا آرنولد (Andrea Arnold) میباشد. در این فیلم نیکیا آدامز (Nykiya Adams) به عنوان بیلی و کاراکتر اصلی، بری کیوگن (Barry Keoghan) به عنوان باگ، پدری جوان، فرانتس روگوفسکی (Franz Rogowski) در نقش Bird و چندی دیگر به هنرنمایی میپردازند. این فیلم به عنوان یکی از ده فیلم برتر مستقل ۲۰۲۴ معرفی شده است.
انیمیشن Transformers One، یکی از بهترین آثار سال ۲۰۲۴ نه فقط درحوزهی هنر انیمیشن، بلکه در حوزهی کلی سینماست. اثری سرشار از امید و شجاعت که به ببیندگانش در کنار القای این احساسات اعتلا یافته، هشداری از خرابی و تهدیدهای خشم انباشته و کنترلنشده میدهد. داستانی با ابتدا و انتهای چفت و بست شده، که تمامی المانهای آن، از طنز گرفته تا صحنههای اکشن و جدی، مجال بروز مناسب در این ساختار محکم را دارند.
در این مطلب نقد فیلم The End به کارگردانی جاشوا اوپنهایمر را بخوانید.
در این مطلب نقد فیلم «نوسفراتو» (Nosferatu) را میخوانید.
بحث ریتم فیلم یکی دیگر از مهمترین موضوعاتی است که پیرامون آنورا شکل گرفته است. ریتم تندی که جای تامل و تمرکز به مخاطب نمیدهد و گاهی فضاسازی اولیه را برای جا انداختن مواضع فیلمساز مهیا میکند اینکه بسیاری از اتفاقات مهم و نقاط عطف فیلم در ریتمی تند و سریع اتفاق افتاده تنها به دلیل جذابتر شدن فضای داستان و شخصیتها نبوده و در برخی مواقع کلیدی به سرسری رد شدن از این اتفاقات بدون جا انداختن منطق آن برای تماشاگر نیز موجب شده است.
نقد فیلم «اتاق مجاور» -یا همان «اتفاق بغلی»- (The Room Next Door) را در این مطلب بخوانید.
نقد فیلم «یک درد واقعی» را در این مطلب بخوانید.
فیلم «کریون شکارچی» (Kraven the Hunter) یک فیلم ناامیدکنندهی دیگر از «دنیای سینمایی مرد عنکبوتی سونی» (SSU) است که کاراکترهای جذاب کمیکها را برمیدارد و به سبک خودش آنها را خراب میکند.
فیلم «مرتد» درگیر همان آفتهایی است که بسیاری از فیلمهای ترسناک هالیوودی این روزها با آنها دست در گریبان هستند؛ آفتهایی نظیر تلاش برای راضی کردن اکثریت مخاطبان، حتی مخاطبان غیرعلاقهمند به ژانر وحشت با باج دادنهای بیمورد به آنها، توضیح بیش از حد همه چیز برای پوشاندن خطاهای بسیار در فیلمنامه و اجرا و حتی بازیگری و در عین حال تلاش برای هوشمندانه به نظر رسیدن. هر سهی این موارد در این جا به وفور وجود دارند.
فیلم سینمایی Den of Thieves 2: Pantera اثری اکشن با بازی جرارد باتلر است که توانسته نمرات متوسطی را از منتقدان بگیرد.
هالیوود همچنان به طور منظم هر سال یک یا دو فیلم موزیکال مهم و پرسر و صدا تولید میکند که هنوز مخاطبان خودشان را دارند. فروش بالای فیلم «شرور» این را ثابت میکند. بهخصوص که اولین بار است فیلمی بر اساس این نمایش موزیکال محبوب برادوی ساخته شده است. نقد فیلم «شرور» را در این مطلب بخوانید.
نخستین فیلم انگلیسی زبان پدرو آلمودوار همچون دیگر آثار این کارگردان اسپانیایی اثری تاثیرگذار و بحث برانگیز است. این فیلم که براساس رمان what are you going through نوشته سیگرید نونز ساخته شده، زندگی دو زن با بازی تیلدا سوئینتون(مارتا) که خبرنگار جنگ بوده و جولین مور(اینگرید) که نویسنده ای موفق است، را به تصویر کشیده و روایتی منحصر به فرد از مواجهه با مرگ خودخواسته را به نمایش می گذارد.
نقد فیلم «مجمع کاردینالها» – یا «ملاقات محرمانه» یا «نشست محرمانه»- (Conlave) را با بررسی همین رویکرد معمایی آغاز میکنیم.
اگر هنوز دهه ۱۹۹۰ بود و شان بیکر این فیلم را نمیساخت، رؤیای امریکایی آنورا همچون جولیا رابرتس «زن زیبا» محقق میشد. اما بیکر میخواهد تصویر این رؤیای امریکایی را در ذهن شما مخدوش کند و یک دهنکجی بزرگ به سینمای هالیوود و تمام کمدی عاشقانههای جریان اصلیاش. در دنیای او، نه آنورا سیندرلاست و نه وانیا شاهزاده سوار بر اسب سپید و فیلمساز خیلی زود، این حقیقت را توی صورت مخاطبش میکوبد.
فیلم سینمایی A Complete Unknown با هنرنمایی تیموتی شالامی نمرات خوبی را از منتقدان دریافت کرده است.
نقدهای فیلم سینمایی Babygirl با بازی نیکول کیدمن منتشر شده و این اثر سینمایی نمرات بسیار خوبی را از منتقدان گرفته است.
«محفل» سراسر ایراد هم نیست. دو شخصیت اصلی داستان به قدر کافی جذاب هستند و محیط سرد ساخته شده توسط فیلمساز هم یقهی ما را میچسبد و رها نمیکند.
سازندگان «والاس و گرومیت: انتقام پنگوئن» از هیچ نظر کم نگذاشتهاند؛ تکنیکهای استاپموشن فیلم خیرهکننده است با فریمهای فراوان که لحظهای رخوت ندارند. از کارگردانی گرفته، تا میزانسن، بازی با رنگها در پسزمینه و مدلهای کاراکترها، همه چیز در عین شادابی، همان حس نوستالژیک والاس و گرومیت سابق را دارد.
«ماریا» آخرین قسمت سهگانه پابلو لارائین، کارگردان چهل و هشت ساله شیلیایی، درباره زنان بانفوذ قرن بیستم میلادی است. نقد فیلم «ماریا» را در این مطلب بخوانید.
«بروتالیست» درام تاریخی، حماسی به کارگردانی و تهیهکنندگی بردی کوربت است و فیلمنامهاش را کوربت با همکاری مونا فستولد نوشته است. «بروتالیست» طراحی آمریکای پس از جنگ و تأثیراتی را که پایههای آن را شکل دادند، بررسی میکند. از ما میخواهد به این فکر کنیم که چطور «بروتالیسیم» میتواند در مورد چیزی غیر از معماری صدق کند.
«رد وان» یک فرصت از دست رفته برای خلق یک فیلم اکشن-کمدی کریسمسی ماندگار است. فیلم در میان روایت کلاسیک و ژانر مدرن گیر افتاده است: نه آنقدر تازه و خلاقانه است که مخاطبان مدرن را جذب کند، و نه بهاندازه کافی دلنشین و گرم است که حس اصیل کریسمس را به نمایش بگذارد.
در نقد فیلم «ونوم: آخرین رقص» به تلاش محکوم به شکست سونی برای ساخت دنیای بزرگتر ونوم میپردازم که در نهایت، بزرگترین ضربه را به «ونوم ۳» زده است.
رابرت زمهکیس، کارگردان تحسینشدهای که او را با فیلمهای مهم تاریخ سینما همچون مجموعه «بازگشت به آینده»، «فارست گامپ» و «دورافتاده» میشناسیم، با فیلم «اینجا» یک بار دیگر تلاش میکند بلندپروازیهایش در استفاده از تکنولوژی در سینما را به رخ بکشد. اما بر خلاف کارهای تحسینشده پیشینش اینجا موفق عمل نمیکند و فیلم «اینجا» با وجود بهره بردن از یاران قدیمی او شکست میخورد.
در آستانه ورود به سال میلادی جدید، انیمیشن دیگری از کارگردان «مری و مکس» (Mary and Max) یک بار دیگر تحسینها و تشویقها برانگیخته است که بهدرستی و عمیقاً لایق آن است. نقد انیمیشن «خاطرات یک حلزون» را در این مطلب بخوانید.
ظاهراً دوستداران ژانر هنوز نمیتوانند باور کنند که جهان دیگر بلد نیست قصه عاشقانه تعریف کند یا عشق، به معنای رمانتیکش، دیگر خریدار ندارد. این دو فیلم عاشقانه هم درباره رابطه عاشقانه هست اما درباره عشق نیست. بیشتر درباره زنان در رابطه عاشقانه است. نکته مثبتش این است که از دوربین مردانه، یعنی نگاه مردانه به عشق فاصله گرفته، که با توجه به چرخش سینمای هالیوود به روایتهای زنانه چندان تعجبآور هم نیست. نکته منفیاش این است که آن جادو را از سینمای عاشقانه گرفته است.
فیلم Goodrich اثری قابل قبول در ژانر کمدی-درام است که نسبت به آثار کمدی گیشهای و رذل هالیودی جایگاهی بالاتر دارد و با نمایش اهمیتِ حضور جسمی و ذهنی یک فرد در خانواده، نسبت به آن آثار در جایگاهی بالاتر قرار میگیرد.
اگر فیلم «The Substance» را سینما بنامیم، توهین بزرگی است به همه هنرمندانی که در این زمینه فعالیت داشتهاند. فیلمی که بهشدت محتوا محور است و همه قواعد هنری سینما از جمله تکنیک، شخصیتپردازی، داستان و نوع روایت آن و در نتیجه فرم هنری را فدای محتوا کرده است. تکرار و تاکید بیش از حد کارگردان روی صحنههای منزجر کننده هم ابژکتیو بودن این مدیوم را زیر سوال میبرد و هم ناخودآگاه ضد زن، ضد مرد و ضد انسانی کارگردان را نمایان میکند.
ویژگی اصلی فرنچایز «لبخند» در ترکیب متعادل دو عنصر نهفته است: این فیلم دقیقاً به ترسناک «روانشناختی» تعلق ندارد، اگرچه موضوعاتی مانند سلامت روان را لمس میکند. اما هدف هر دو فیلم اول و دوم در درجه اول سرگرم کردن بیننده است. دنباله فیلم لبخند این کار را انجام میدهد، زیرا موفقیت نسخه اصلی بودجه بیشتری را برای سازندگان آماده کرده است. بنابراین اگر قسمت اول را دوست داشتید، قسمت دوم را به همان اندازه هیجان انگیز خواهید یافت. اما اگر از اساس آن فیلم را دوست نداشتید، ادامه آن نیز بعید است که شما را شگفت زده کند.