فیلم ترسناک جدید «The Home» به کارگردانی جیمز دماناکو و با بازی پیت دیویدسون، نتوانسته انتظارات مخاطبان ژانر را برآورده کند. نه حضور یک کمدین شناختهشده در نقش جدی موفق است، نه کارگردان نامدار این بار توانسته به استانداردهای موفقیت قبلیاش نزدیک شود.
«Terrestrial» با ترکیب هوشمندانهای از طنز سیاه، روایت معمایی و نقد اجتماعی، داستان نویسندهای شکستخورده را به یک کابوس فانتزی ـ روانی ـ علمیتخیلی تبدیل میکند. فیلمی که هم تماشاگر را فریب میدهد و هم سرگرم میکند؛ اثری غیرقابلطبقهبندی که شایسته دنبالکنندگان سینمای مستقل است.
فیلم «Happy Gilmore 2» نه تنها ادامهای بر کمدی ورزشی کلاسیک سال ۱۹۹۶ است، بلکه با ترکیبی از نوستالژی، انرژی خام دهه نودی و بازگشت به همان شوخیهای بیپروا، آدام سندلر را دوباره در نقش ضدقهرمان محبوبش احیا میکند — حالا با ریش، الکل و قلبی زخمی.
بازسازی فیلم ترسناک کلاسیک «میدانم تابستان گذشته چه کردی» تلاش میکند یک معمای قتل مدرن و متفاوت ارائه دهد، اما با کشتارهای کمهیجان و داستانی کلیشهای، بیشتر حس نوستالژی دهه نود را زنده میکند تا ترس واقعی.
فیلم بلژیکی «Before/After» به کارگردانی مانوئل دوپون، با نگاهی مستندگونه به سفر دو مرد برای پیوند مو در استانبول، رابطهای لطیف و آسیبپذیر را روایت میکند. نگاهی داریم به این اثر متفاوت که در جشنواره کارلووی واری درخشید.
فیلم «Madly» جدیدترین اثر پائولو جنووزه، خالق فیلم پرفروش «غریبههای تمامعیار»، تلاش میکند با فرمولی پرزرقوبرق اما آشنا، روان و احساسات درونی شخصیتها را به تصویر بکشد. اثری که گرچه پتانسیل بالایی برای بازسازی در فرهنگهای مختلف دارد، اما در نسخه اصلی بیش از آنکه عاشقانه باشد، عصبی و پرحرف از کار درآمده است.
فیلم «Guns & Moses» ساختهی سالوادور لیتواک با ترکیب عجیبی از کمدی، اکشن و پیامهای اجتماعی، تصویری نامتعارف از یک خاخام مسلح ارائه میدهد که در دل صحرای کالیفرنیا با تهدیداتی پیچیدهتر از نفرتپراکنی مذهبی مواجه میشود. آیا این فیلم یک تریلر سیاسیاجتماعی هوشمندانه است یا صرفاً نمایشی پرهیاهو اما ناهماهنگ از دغدغههای یهودی-آمریکایی؟
فیلم «Out of Love» به نویسندگی و کارگردانی ناتان آمبروزیونی، نگاهی انسانی و چندلایه به غیبت یک مادر و تلاش خواهر او برای حفظ ساختار خانواده دارد. با بازی درخشان کمیل کوتن در نقش زنی که ناخواسته به مادر موقت دو کودک تبدیل میشود، این درام فرانسوی با لحنی ظریف و واقعگرا به بررسی روابط خانوادگی، مسئولیتپذیری و بازسازی عاطفی میپردازد.
فیلم «Madea’s Destination Wedding» سیزدهمین حضور کاراکتر محبوب و جنجالی تایِر پری، یعنی مادیا (Madea) در دنیای سینما است. فیلمی که در آن، همان فرمول همیشگی آثار پری تکرار میشود: شوخیهای اغراقآمیز، لحظاتی از نصیحتهای فلسفی و ماجراهایی پرهیاهو با دیالوگهایی آشنا. اثری که اگر طرفدار همیشگی مادیا هستید، دقیقاً همان چیزیست که انتظارش را دارید؛ نه بیشتر، نه کمتر.
فیلم جدید Mitzi Peirone با بازی بلا تورن، تلاش میکند داستانی زنمحور و انتقامجویانه را در قالبی تریلر و پرجزئیات روایت کند؛ اما آیا این تجربه سینمایی موفق میشود یا درگیر آشفتگیهای سبکی خود باقی میماند؟
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، فراتر از یک درام خانوادگی، تصویری تلخ از سرگردانی و شکست یک نسل است. با استفاده از چارچوب نظری «پل ریکور» و مفاهیم «تخیل تولیدی» و «استعاره زنده»، این نقد به تحلیل چگونگی تبدیل آرزوهای بزرگ به یک واقعیت خشن و پدرکشی میپردازد. فیلم نه تنها به عنوان یک اثر سینمایی، بلکه به عنوان یک سند اجتماعی و فلسفی برای درک درد یک نسل بررسی میشود.
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، اثری متفاوت در سینمای ایران است که از الگوهای رایج دوری کرده و با الهام از آثار کلاسیک اروپایی، بهویژه «برادران کارامازوف» داستایفسکی، به واکاوی فساد در یک خانواده میپردازد. این فیلم به دلیل طراحی صحنه و فیلمبرداری منحصربهفرد و بازی خیرهکننده حسن پورشیرازی، به اثری ماندگار تبدیل شده، هرچند که در شخصیتپردازی و ریتم داستانی با چالشهایی روبرو است.
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، اثری پر از نماد و استعاره است که جامعهای پدرسالار و سرکوبگر را به تصویر میکشد. این فیلم که به گفته منتقد، نوعی اقتباس آزاد از «برادران کارامازوف» داستایوفسکی است، در به تصویر کشیدن شر و تباهی موفق عمل میکند اما در شخصیتپردازی و درامپردازی دچار ضعفهایی است. با این حال، بازی خیرهکننده حسن پورشیرازی در نقش پدر و استفاده هوشمندانه از نمادها، آن را به اثری برجسته تبدیل کرده است.
برندن کنتی، با اولین فیلم بلند خود «کریستی»، موفق شد جایزه برتر بخش Generation 14plus جشنواره برلین را بهدست آورد و حالا در بخش Horizons جشنواره کارلووی واری ۲۰۲۵ نیز خوش درخشیده است. «کریستی» با روایتی ساده اما پراحساس، قصهی نوجوانی آسیبدیده از سیستم اجتماعی ایرلند را به تصویر میکشد که پس از سالها با برادر ناتنیاش پیوندی دوباره برقرار میکند.
فیلم «بی داد» به کارگردانی سهیل بیرقی، داستان دختری جوان را روایت میکند که در جامعهای محدودکننده و سرکوبگر، سرسختانه تلاش میکند صدای خود را آزاد کند و برای حق خواندن زنان میجنگد.
درامی سنگین، تأملبرانگیز و سهساعته که تماشای آن آسان نیست اما ارزشش را دارد. «وقتی رودخانه به دریا میرسد» ساخته پره ویلا بارسلُ، روایتی عمیق و انسانی از بهبودی پس از تجاوز جنسی را ارائه میدهد — بدون بهرهگیری از کلیشههای سینمایی یا لحظات پر زرقوبرق. این فیلم در سکوت و جزئیات، حقیقتی جهانی را روایت میکند: التیام یافتن، زمان میخواهد.
فیلم «Sovereign» ساخته کریستین سوگل، یک تریلر سیاسی کمنظیر است که بدون اشاره مستقیم به دونالد ترامپ، بحرانهای عمیق آمریکای میانه و ریشههای افراطگرایی جریان راست نو را به تصویر میکشد. بازی نیک آفرمن در نقش مردی گرفتار در دنیای توهمات و ناامیدی، یکی از نقاط قوت اثر است.
«Daniela Forever» به کارگردانی ناچو ویگالندو، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ معشوقهاش با مصرف دارویی آزمایشی وارد دنیای خواب هوشیار میشود تا از درد غم رهایی یابد. فیلمی مفهومی، بصری و فلسفی که با نگاهی متفاوت به سوگواری و کنترل احساسات میپردازد.
در فیلم «شهر ممنوعه» به کارگردانی گابریله ماینتی، ستارگان چینی و لوکیشنهای رمی در هم میآمیزند تا یک اکشن غیرمنتظره و چندفرهنگی رقم بزنند. ترکیبی از سینمای رزمی هنگکنگی، درام خانوادگی، کمدی رمانتیک و گنگستری که از دل یک رستوران چینی در رم آغاز میشود و به نبردی برای نجات و انتقام ختم میگردد.
تاکاشی میکه در فیلم Sham سراغ یکی از پروندههای جنجالی واقعی ژاپن میرود و با الهام از ساختار راشومون، مخاطب را میان دو روایت متضاد از خشونت، دروغ و عدالت سردرگم میسازد. فیلمی که تا میانه راه درخشان پیش میرود، اما در پایان، پیچیدگیهای خود را قربانی نتیجهگیریای سادهانگارانه میکند.
فیلمهای زندان معمولاً حول محور خشونت، فرار یا رستگاری میچرخند، اما Inside رویکردی عمیقتر و روانشناختیتر دارد. این درام استرالیایی با تمرکز بر سه زندانی درگیر با گذشته و وجدان خود، مرزهای آشنای ژانر را کنار میزند و با بازیهای چشمگیر گای پیرس و کازمو جارویس، بیننده را به سفری درونی و متفاوت دعوت میکند.
مستند «Just Kids» در دل یکی از ملتهبترین موضوعات اجتماعی روز آمریکا فرو میرود: حق دسترسی نوجوانان ترنس به مراقبتهای پزشکی. این فیلم با روایتی انسانی و بیواسطه، از خلال زندگی سه نوجوان در ایالتهای محافظهکار، تصویری عمیق از تأثیرات قوانین سختگیرانه بر جسم و روان این نسل آسیبپذیر ترسیم میکند.
فیلم Lavender Men تلاشی جاهطلبانه برای بازآفرینی چهرهای کمتر دیدهشده از آبراهام لینکلن است؛ روایتی کوییر، متافوریک و تئاتری که با وجود مفاهیم عمیق، در قالب سینما چندان موفق ظاهر نمیشود.
«دزدیدن پالپ فیکشن» ساخته دنی ترکویچ، نخستین فیلم بلند کارگردان جوان، داستان دو دوست عاشق آثار کوئنتین تارانتینو را روایت میکند که قصد دارند نسخه شخصی ۳۵ میلیمتری فیلم «پالپ فیکشن» را بدزدند. اما این کمدی سرقت با ترکیبی از شوخیهای پراکنده و ارجاعات مکرر به تارانتینو، به جای یک اثر منسجم و جذاب، به نمونهای از یک ادای دین ناتمام تبدیل شده است.
فیلم Off the Grid با بازی جاش دوهامل، تلاش میکند اثری در سبک اکشن بقا (Survival Thriller) باشد، اما آنقدر در کلیشهها، شخصیتپردازی ضعیف و اکشنهای بیرمق غرق میشود که حتی حضور یک قهرمان تنها در دل طبیعت هم نمیتواند آن را نجات دهد.
فیلم «Rent Free» یا «بدون اجاره»، دومین ساخته فرناندو آندرس، با نگاهی طنزآلود و گاهاً آزاردهنده به بحران هویتی، روابط انسانی و فشارهای اقتصادی نسل جوان در آمریکای امروز میپردازد. این کمدی مستقل که از جشنواره تریبکا به پلتفرمهای دیجیتال رسیده، تصویری ملموس از دوستی در دوران ناامنی مالی ترسیم میکند.
«زیبا صدایم کن» با بازی در مرز باریک میان گناه، پشیمانی و جبران، قصه پدری را روایت میکند که در تلاش برای ترمیم گذشتهای شکستخورده، به درون آتش تناقضات درونی خود شیرجه میزند. فیلمی انسانی از رسول صدرعاملی که پرده از شکنندگی انسان در برابر خاطرات و رابطه پدر-دختری پارهپارهشده برمیدارد.
درامی لطیف و صادقانه درباره عشق، پیری و فرصتهای دوم؛ «The Best You Can» به کارگردانی مایکل جِی وایتورن، با بازی زوج واقعی کوین بیکن و کیرا سجویک، روایتی انسانی از دو آدم خسته است که در میانسالی با احساسی تازه روبهرو میشوند.
انیمیشن جدید «Predator: Killer of Killers» به کارگردانی دن ترختنبرگ، ما را به سفری خونین در طول تاریخ میبرد؛ جایی که شکارچیان بیگانه در سه مقطع زمانی مختلف با انسانهایی از نژادها و فرهنگهای گوناگون درگیر میشوند. انیمیشنی خوشساخت، خشونتبار و خلاقانه که عمق جدیدی به دنیای «Predator» میبخشد.
فیلم «شهابسنگها» به کارگردانی اوبر شارول، با نگاهی سرد و بیرحم، به زندگی جوانانی میپردازد که در میان بیکاری، اعتیاد و بیچشماندازی در ناحیهای فراموششده از فرانسه گیر افتادهاند. اثری که بیشتر از آنکه بدرخشد، خاموش میشود.
فیلم «She Dances» نخستین تجربه کارگردانی ریک گومز، ترکیبی است از صمیمیت خانوادگی و ضعفهای ساختاری. در حالی که فیلمنامه در حال دستوپا زدن است و ریتمی ناپایدار دارد، حضور استیو زان و دخترش آدری زان، همراه با ایتن هاوک، فیلم را از سقوط کامل نجات میدهند.
انیمیشن «Animal Farm» به کارگردانی اندی سرکیس با صداپیشگی ستارگانی چون ست روگن و وودی هارلسون، قرار بود بازخوانی معاصر یکی از ماندگارترین تمثیلهای سیاسی قرن بیستم باشد، اما با حذف مؤلفههای جدی اثر و جایگزینی شوخیهای کودکانه، از پیام اصلی جورج اورول فاصله گرفته است.
فیلم «به او بگو که دوستش دارم» ساخته رومَن بُرَنژه، تلاشی احساسی و تجربهگرایانه برای بازخوانی سوگ مادری است که هیچگاه فرصت شناختنش فراهم نشد. فیلمی در مرز مستند، داستانی و خودزندگینامه، که از خاطرات شخصی فراتر میرود و به بازتابی جهانی از رابطه پیچیده مادر و دختر تبدیل میشود.
فیلم سینمایی «Ballerina» از دنیای جان ویک، با محوریت شخصیت «ایو» با بازی آنا د آرماس، تلاشی جسورانه و خونآلود برای تعریف دوباره قدرت زنانه در ژانر اکشن است. فیلمی که با ترکیبی از خشونت بیرحمانه، سبک بصری جذاب و حضور کاراکترهای آشنا از سری اصلی، تجربهای تماشایی برای طرفداران این فرنچایز بهارمغان میآورد.
فیلم ?Heads or Tails ساختهی کارگردانان ایتالیایی، با بازی جان سی. رایلی در نقش بافلو بیل، تلفیقی شوخ و سوررئال از اسطورههای غرب وحشی و طنز اروپایی ارائه میدهد؛ اثری که در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن بهنمایش درآمد و با نگاه خلاقانهاش به ژانر وسترن، تماشاگر را هم میخنداند و هم متعجب میکند.
فیلم «Rosemead» جدیدترین و متفاوتترین اثر لوسی لیو، روایتی تکاندهنده از مادری درگیر با بیماری لاعلاج و پسری درگیر اسکیزوفرنی است؛ فیلمی که در دل سینمای مستقل شکل گرفته و پس از هفت سال تلاش، در جشنواره تریبکا به نمایش درآمد.
نتفلیکس در مستند «تایتان: فاجعه اوشنگیت» به بازخوانی فاجعهبارترین سفر توریستی عمقدریایی سالهای اخیر میپردازد؛ سفری که پنج نفر را در زیردریایی ناامن به کام مرگ کشاند. این مستند پرتنش، نمایی از غرور، نادیدهگرفتن هشدارها و اشتباهات مرگبار است.
«بیسروصدا»، تازهترین اثر مجیدرضا مصطفوی، فراتر از یک روایت خطی، تصویری بیپرده و عمیق از فرسایش و خشونت پنهان در لایههای جامعه ایرانی است. این فیلم که با حضور پیمان معادی، مهران غفوریان و هانیه توسلی، پس از تحسین در جشنواره سائو پائولو، در سینماهای کشور اکران شد، از طریق سکوت و نمادها، دردهای ناگفته را فریاد میزند.
در فیلم روانشناسانه و پر از استعاره «طاعون»، بلوغ به یک کابوس بدل میشود. روایت پسر نوجوانی که در میان فشارهای اجتماعی، قلدری، و طرد شدن، سعی دارد هویت خود را شکل دهد؛ آن هم در فضایی بسته، مرطوب و آغشته به زهر رقابت و خشونت.
در فیلم «حیوانات خطرناک»، جی کورتنی در یکی از تاریکترین نقشهای کارنامهاش ظاهر میشود: راهنمای توری در استرالیا که گردشگران را به دل دریا میبرد تا آنها را طعمه کوسهها کند. این فیلم ترسناک، جسور و پرتنش، به لطف کارگردانی هنرمندانه شان برن و فیلمنامهای بیرحمانه، تجربهای دلهرهآور و متفاوت از وحشت دریایی را ارائه میدهد.
«موج» فیلمی پرشور و صریح از سباستین للیو است که الهامگرفته از اعتراضات دانشجویی سال ۲۰۱۸ شیلی علیه خشونت جنسی در دانشگاهها ساخته شده است. هرچند اجراهای رقص و موسیقی با صحنهآرایی خیرهکننده همراهاند، اما روایت درامی فیلم با شخصیتهایی تکبعدی و گفتوگوهایی شعاری، از تأثیرگذاری نهایی میکاهد.
ریچارد لینکلیتر در «Nouvelle Vague» نهتنها قصه ساخت یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را بازگو میکند، بلکه روح موج نوی فرانسه را با دقت، عشق و ظرافت در قاب بازآفرینی میکند. سفری سینمادوستانه به دل پاریس ۱۹۵۹، جایی که ژان-لوک گدار با عینک آفتابی همیشگیاش در آستانه خلق انقلابیترین فیلم زمانهاش قرار دارد.
«رنوآر» دومین فیلم بلند چی هیاکاوا، کارگردان فیلم تحسینشده «Plan 75»، ما را به قلب تابستانی آرام و پرتنش در ژاپن دهه ۱۹۸۰ میبرد. جایی که دختری کنجکاو و خیالپرداز با مرگ پدر، دروغهای بزرگترها و دنیای عجیب بزرگسالی روبهرو میشود.
فیلم «او چنین خواست» (Her Will Be Done) دومین اثر جسورانهی جولیا کوالسکی، با فضایی آغشته به ترس فولکلور، روانپریشی و خفقان اجتماعی، تصویری هولناک و نمادین از زنستیزی و طرد در دل یک جامعهی روستایی فرانسوی ارائه میدهد. در این فیلم، باورهای پوسیده با هذیانهای مذهبی گره میخورند و در نهایت، آتش حقیقت یا جنون، همه چیز را درمینوردد.
کریستیان پتزولد بار دیگر در یک تابستان داغ آلمانی به سراغ داستانی روانکاوانه و رازآلود میرود؛ جایی که سکوت و نگاهها بیش از هر دیالوگی معنا دارند. «Miroirs No. 3» گرچه یکی از آثار کوچکتر اوست، اما امضای فرمی و حسی او را تمامقد به نمایش میگذارد.
درام-کمدی «Splitsville» با حضور داکوتا جانسون و آدریا آرجونا، تلاش میکند با فرمولی پرهیاهو، داستانی درباره طلاق، خیانت و دوستیهای نابسامان روایت کند؛ اما نتیجه، بیشتر از آنکه تأثیرگذار باشد، مخاطب را فرسوده میکند.
فیلم «روزی روزگاری در غزه» ساختهی تارزان و عرب ناصر، تلاشی جسورانه برای تلفیق کمدی سیاه، نقد اجتماعی و رگههایی از سینمای پستمدرن است. با محوریت دو شخصیت خردهپای خلافکار، فیلم قصد دارد روایتی از زندگی در نوار غزه ارائه دهد که هم سیاسی است و هم سرگرمکننده، اما در نهایت، در انتقال همزمان این پیامها دچار پراکندگی میشود.
فیلم «شاعر» ساختهی سیمون مسا سوتو، با ترکیب طنز، تلخی و نقدی اجتماعی، روایتی متفاوت از زندگی هنری در جامعهای طبقاتی ارائه میدهد. این فیلم که در بخش «نگاه نو» کن مورد تحسین قرار گرفته، داستان شاعری شکستخورده و دختری نوجوان را روایت میکند که در تلاقی دو نسل، دو نگاه و دو نوع آرزو، قصهای بکر و تأثیرگذار خلق میکنند.
«بیسروصدا»، سومین ساخته مجیدرضا مصطفوی، برخلاف عنوانش، فیلمی پرحاشیه و پرهیاهو است؛ از توقیف و سانسور گرفته تا ساختاری که از همان ابتدا با سروصدا آغاز میشود. این فیلم که تلاش دارد به معضلات طبقه فرودست بپردازد، گرفتار کلیشههای رایج سینمای ایران، از الگوبرداری از آثار موفق تا دیالوگهای تکراری، شده و نتوانسته به ادعای استقلالش جامه عمل بپوشاند.
نوشتن نقد فیلم چیزی فراتر از گفتن اینکه «خوب بود» یا «دوست نداشتم» است. یک نقد خوب، ترکیبی است از تحلیل، مشاهده، دانش سینمایی و البته لحن شخصی. اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه مثل منتقدان حرفهای درباره فیلمها بنویسید، این ۱۰ نکتهی اساسی را از دست ندهید.