فیلم «Good Fortune» اولین تجربه کارگردانی عزیز انصاری است که با بازی کیانو ریوز، داستانی طنزآمیز و در عین حال انتقادی از جامعه و اقتصاد گیگی را روایت میکند. نقد زندگی روزمره، کارگران و ثروت محور فیلم است.
فیلم «Eternity» به کارگردانی دیوید فرین، اثری متفاوت و خلاقانه در ژانر کمدی-رمانتیک فانتزی است که داستانش در جهان پس از مرگ اتفاق میافتد. این فیلم با بازی مایلز تلر و الیزابت اولسن، پرسشهایی عمیق درباره عشق، انتخاب و ابدیت مطرح میکند.
فیلم «Couture» به کارگردانی آلیس وینکور، با رویکردی متفاوت و آرام، به جای نمایش زرقوبرق و هیاهوی هفته مد پاریس، بر بحرانهای انسانی و شخصی تمرکز میکند. این فیلم با بازی درخشان آنجلینا جولی، روایتی نئورئالیستی از دنیای مد ارائه میدهد که با کلیشههای رایج فاصله دارد.
فیلم «I Swear» به کارگردانی کِرک جونز، یک درام اجتماعی صادقانه و انسانی است که بر اساس زندگی واقعی جان دیویدسون، فعال اجتماعی اسکاتلندی، ساخته شده است. این فیلم به لطف بازی درخشان رابرت آرامایو، به پرترهای تکاندهنده و تأثیرگذار از یک فرد مبتلا به سندرم تورت تبدیل میشود.
فیلم «The Sun Rises On Us All» به کارگردانی کای شانگجون، اثری طولانی اما عمیق است که با نگاهی تلخ به روابط ازهمگسیخته، این پرسش دردناک را مطرح میکند: «ما به کسانی که دوستشان داریم چه بدهکاریم؟». این ملودرام اخلاقی، به لطف بازیهای درخشان شین ژیلی و ژانگ سونگون، از سطح یک روایت شعاری فراتر میرود و به پرترهای باورپذیر از عشق ازدسترفته و تعهدات ویرانگر تبدیل میشود.
«!Bravo Bene»، فیلم جدید فرانکو مارسکو، کارگردان جنجالی ایتالیایی، در جشنواره ونیز به نمایش درآمد. این اثر بیشتر شبیه یک شوخی خصوصی برای حلقهای محدود از همکاران و طرفداران مارسکو است و بعید است بتواند موفقیتی فراتر از مرزهای ایتالیا به دست آورد.
فیلم Maddie’s Secret نخستین تجربه کارگردانی جان ارلی، کمدین مشهور آمریکایی، در جشنوارهها توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اثری که در مرز میان کمدی سیاه و ملودرام اجتماعی حرکت میکند و با انتخابی بحثبرانگیز ـ حضور خود ارلی در نقش اصلی یک زن ـ مخاطبان را میان خنده و تأمل معلق نگه میدارد.
فیلم «الیزا» ساخته لئوناردو دی کوستانزو، بر اساس یک پرونده واقعی ساخته شده و روایتی متفاوت از یک جنایت را ارائه میدهد. این فیلم به جای پرداختن به هیجانات و تعلیق، با تمرکز بر جلسات رواندرمانی یک زن محکوم به قتل (با بازی باربارا رونچی)، وارد دنیای درونی و محدود یک قاتل میشود.
«دختر»، اولین تجربه کارگردانی شو کی، ستاره مشهور تایوانی است. این فیلم با صراحتی عاطفی، زندگی تلخ و پرمشقت یک نوجوان در تایپه دهه ۱۹۸۰ را به تصویر میکشد که در میان فقر و خشونت خانگی، به دنبال راهی برای رهایی است.
فیلم «کاله مالاگا» ساخته مریام توزانی، یک درام گرم و مخاطبپسند است که بر ستاره بیچونوچرای خود، کارمن مائورا، تکیه دارد. این بازیگر باتجربه اسپانیایی در نقش زنی سالخورده که برای حفظ خانهاش میجنگد، یک شاهکار تمامعیار ارائه میدهد و فیلم را به تجربهای دلنشین و بهیادماندنی تبدیل میکند.
مستند «Man on the Run» به کارگردانی مورگان نوویل، که در جشنواره تلوراید به نمایش درآمد، روایتی پرشتاب و سرزنده از دوران گروه «وینگز» (Wings) و دهه ۷۰ میلادی پل مککارتنی ارائه میدهد. این فیلم با بازخوانی بصری و شنیداری آثار مشهور مککارتنی پس از جدایی از بیتلز، تلاش میکند به مخاطبان جدید، دوران خلاقیت بیوقفه او را بشناساند.
«مارک با سوفیا»، اولین مستند سوفیا کوپولا، به رونمایی از کالکشن بهار ۲۰۲۴ مارک جیکوبز میپردازد و در عین حال، مروری کوتاه بر بیش از سی سال فعالیت حرفهای این طراح مد ارائه میدهد. این فیلم که حاصل گفتوگوهای دوستانه میان دو دوست دیرینه است، تجربهای خوشایند و شیک از حضور یک غول مد به دست میدهد.
فیلم جدید کاترین بیگلو با عنوان «خانه دینامیت» (Dynamite House)، یک تریلر درباره یک فاجعه هستهای است که تلاش میکند با نمایش شمارش معکوس پرتاب موشک، حس واقعگرایی ایجاد کند. با این حال، به گفته منتقدان، فیلم در نهایت به اثری هیجانزده و پرادعا تبدیل میشود که در انتقال پیام اصلی خود، یعنی توهم امنیت هستهای، کاملاً موفق نیست.
مستندساز پرکار، الکساندر او. فیلیپ، در تازهترین اثر خود با عنوان «سرگیجه کیم نواک» (Kim Novak's Vertigo)، تصویری صمیمی و خودمانی از این بازیگر افسانهای دوران طلایی هالیوود ارائه میدهد. این فیلم که پس از سالها کنارهگیری نواک از سینما ساخته شده، نه تنها به میراث او میپردازد، بلکه به سکوتهای معنادار و خاطرات شخصی او نیز نزدیک میشود.
فیلم «پدر، مادر، خواهر، برادر» تازهترین اثر جیم جارموش، در جشنواره ونیز ۲۰۲۵ با استقبال منتقدان روبهرو شد. این درام سهگانه خانوادگی با بازی ستارگانی چون آدام درایور، کیت بلانشت، ویکی کریپس، تام ویتس و شارلوت رمپلینگ، روایتگر لحظههای طنزآمیز و در عین حال تلخ از روابط میان والدین و فرزندان است. جارموش با بهرهگیری از لحن مینیمالیستی و نگاه شاعرانهاش، پرترهای تازه از خانواده و فاصلههای پنهان میان نسلها ترسیم میکند.
فیلم «Christy» به کارگردانی دیوید میچاد، در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو با بازی خیرهکننده سیدنی سوئینی به نمایش درآمد. این اثر، زندگینامهای پرقدرت و تکاندهنده از کریستی مارتین، یکی از بزرگترین بوکسورهای زن آمریکاست که همزمان با صعود ورزشی، سقوط او در گرداب خشونت خانگی را نیز به تصویر میکشد.
فیلم «The Man in My Basement»، اولین اثر سینمایی نادیا لطیف، با اقتباس از رمانی به همین نام، در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF) به نمایش درآمد. این تریلر روانشناختی با بازی کوری هاوکینز و ویلم دفو، در پرداختن به ایدههای بزرگ خود درباره نژاد، گناه و قدرت، ناکام میماند و در ایجاد تعلیق و عمق روانشناختی چندان موفق ظاهر نمیشود.
فیلم «The Lost Bus» به کارگردانی پل گرینگراس، روایتی مستندگونه و دراماتیک از فاجعه آتشسوزی «Camp Fire» در سال ۲۰۱۸ است. این اثر با تمرکز بر شجاعت یک راننده اتوبوس با بازی درخشان متیو مککاناهی، تماشاچی را به دل بحران میبرد. با این حال، فیلم با وجود صحنههای پرهیجان، تنها بخش کوچکی از داستان واقعی را بازگو میکند و بسیاری از جنبههای کلیدی فاجعه را نادیده میگیرد.
فیلم «Fuze» به کارگردانی دیوید مکنزی و با بازی ستارگانی همچون آرون تیلور-جانسون و سم ورتینگتون، داستان کشف یک بمب جنگ جهانی دوم در لندن را روایت میکند. با وجود پتانسیل بالای ایده و حضور بازیگران مطرح، این فیلم با سقوط در دام کلیشهها، به تریلری تبدیل شده که نتوانسته انتظارات را برآورده کند و بیشتر شبیه به یک اثر تلویزیونی پرهزینه است.
فیلم مستند-داکیودرامای «صدای هند رجب» به کارگردانی کاثر بن هانیا، روایتی دردناک از آخرین لحظات زندگی هند رجب، کودک پنجساله فلسطینی در غزه را به تصویر میکشد. این فیلم با تمرکز بر صدای واقعی و لرزان هند که از طریق تماس با مرکز هلال احمر فلسطین برای کمک خواهی ثبت شده، فاجعهای انسانی و دردناک را روایت میکند که پرسشهایی جدی درباره اخلاق و شیوه بازآفرینی آن برمیانگیزد.
فیلم «در دست دانته» به کارگردانی یولیان شنابل، یکی از متفاوتترین آثار جشنواره ونیز است که روایتی پرخطر و پرهیجان از یک سرقت هنری بزرگ را با فلسفه، عشق و خشونت گانگستری در هم میآمیزد. در این فیلم، اسکار آیزاک و جرارد باتلر در نقشهای اصلی به ایفای نقش پرداختهاند و فیلم در تلاش برای ترکیب ژانرهای مختلف، گاهی از کنترل خارج میشود.
فیلم «اچ مثل شاهین» به کارگردانی فیلیپا لوثورپ و با بازی درخشان کلر فوی، اقتباسی سینمایی از خاطرات مشهور هلن مکدونالد است؛ اثری که سوگ فرزند برای پدر از دسترفته را در قالب رابطهای عجیب و عمیق با یک شاهین گشوده میکند.
فیلم تازه «گییرمو دل تورو» با عنوان «فرانکنشتاین» پس از سالها انتظار سرانجام بهنمایش درآمده است؛ اثری پُرخرج، پرزرقوبرق و سرشار از جزئیات بصری، اما در عین حال آشفته و سنگین که به انتظارات بالای طرفداران این فیلمساز مکزیکی پاسخ نمیدهد.
فیلم «هملت» به کارگردانی انیل کاریا و با بازی رض احمد، تلاش کرده تا شاهکار شکسپیر را در بستر لندن مدرن و یک شرکت بزرگ بازآفرینی کند. اما به باور منتقدان، این اقتباس بیجان و بیمنطق، حتی با وجود بازی پرقدرت و درخشان رض احمد، در انتقال عمق تراژدی اصلی ناکام مانده است.
فیلم «آمادگی» (Preparation) به کارگردانی لیو، یک داستان عاشقانه متفاوت را روایت میکند. این فیلم جرقه عشق میان «آیشه»، یک مهاجر اویغور بدون مدارک، و «اسکینر»، یک سرباز سابق با اختلال استرس پس از سانحه را به تصویر میکشد. این دو شخصیت که هر کدام با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم میکنند، در نیویورک با یکدیگر آشنا میشوند و پیوندی عمیق میانشان شکل میگیرد.
فیلم ترسناک و خلاقانه «The Holy Boy» ساخته «پائولو استریپولی» با فضایی وهمانگیز و هوشمندانه، خطرات سرکوب غم و اندوه را در یک روستای رازآلود ایتالیا بررسی میکند؛ جایی که هیچکس به ظاهر هیچ دردی ندارد.
مستند سهساعته «Highway 99: A Double Album» به کارگردانی «ایتن هاوک» ادای دینی عمیق به خواننده و ترانهسرای فقید موسیقی کانتری «مرل هیگارد» است. این فیلم با ترکیبی از آرشیوهای صوتی و تصویری، روایتهای شخصی و اجرای ستارههای معاصر موسیقی «آمریکانا»، تصویری تازه و انسانی از «مرل هیگارد» ارائه میدهد.
فیلم مستند «Broken English» ساخته «Iain Forsyth» و «Jane Pollard» با ترکیبی از روایتهای مستند و عناصر داستانی، تصویری متفاوت و پرشور از زندگی و صدای «Marianne Faithfull» ارائه میدهد. هرچند بخشهای ساختگی فیلم گاه اضافی به نظر میرسند، اما مصاحبهها و اجراهای موسیقی این خواننده افسانهای نفسگیر و ماندگار هستند.
فیلم مستند «زیر ابرها» تازهترین اثر «جیانفرانکو روزی»، مستندساز تحسینشده ایتالیایی است که در جشنواره ونیز رونمایی شد. این فیلم سه سال تصویربرداری در ناپل و اطراف آتشفشان وزوو را در بر میگیرد و زندگی مدرن مردم را در همزیستی با میراثی باستانی و تهدیدی همیشگی به تصویر میکشد.
فیلم «زن و بچه»، جدیدترین ساخته سعید روستایی، که با انتظارات زیادی پس از موفقیتهای «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» در جشنواره کن اکران شد، قدمی رو به عقب برای این کارگردان جوان محسوب میشود. این فیلم که از ابتدا تا انتها با شخصیتها و اتفاقات غیرمنطقی پر شده، نتوانسته همذاتپنداری مخاطب را برانگیزد و از مسیر پیشین روستایی فاصله گرفته است.
فیلم «Relay» به کارگردانی «David Mackenzie» و با بازی درخشان «Riz Ahmed»، یک تریلر پرتعلیق و کلاسیک است که یادآور بهترین آثار دهه ۷۰ میلادی مانند «The Parallax View» و «Three Days of the Condor» است. این فیلم با فضاسازی نفسگیر، شخصیتپردازی دقیق و بازیهای قدرتمند، نشان میدهد که هنوز هم سینما میتواند تماشاگر را با یک داستان محکم و دلهرهآور میخکوب کند.
فیلم Night Always Comes محصول نتفلیکس، با بازی ونسا کربی، داستان یک زن جوان را روایت میکند که در شهری پر از مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تلاش میکند آیندهای برای خود و خانوادهاش بسازد. این نوآر مدرن تاریک، اقتباسی از رمان ویلای ولاتین، با تمرکز بر شخصیت اصلی و جدالهای درونی او، مخاطب را با خود همراه میکند.
فیلم سهساعته «Dry Leaf» ساخته الکساندر کوبردزه، تجربهای بصری و شاعرانه است که با استفاده از یک گوشی قدیمی «Sony Ericsson» ساخته شده و واقعیت و خاطره را در سفری عجیب میان زمینهای فوتبال روستایی گرجستان درهم میآمیزد.
فیلم «پیرپسر» اثری نیست که به سادگی از کنار آن بگذریم. این فیلم سهونیم ساعته، با روایتی بیوقفه و تصاویری که مخاطب را در خود فرو میبرد، از عمق تاریخ میآید تا «جنونِ قدرت» و «نفرتِ موروثی» را به نمایش بگذارد. داستانی کهن، از پادشاهانی که پسران خود را از بین میبرند، در بستر زمانی امروز تکرار میشود و مرزهای واقعیت و افسانه را در هم میشکند.
هشت سال پس از نمایش «Canto Uno»، کارگردان بحثبرانگیز عبدللطیف کشیش، سومین و احتمالاً آخرین قسمت سهگانه عاشقانه خود را با فیلم «Mektoub, My Love: Canto Due» در جشنواره لوکارنو به نمایش گذاشت؛ اثری کوتاهتر، پراتفاقتر و سرگرمکنندهتر از قسمتهای پیشین که پس از سالها بلاتکلیفی در مرحله پستولید به اکران رسید.
فیلم «Sand City» به کارگردانی «محده حسن»، روایتی شاعرانه، تلخ و کمکلام از دو زندگی جداگانه در دل داکای پرهیاهوست؛ اثری که با وجود دوری از درامپردازی کلاسیک، تصویری از تنهایی، فرسودگی و تمنای معنا در شهری بیرحم ارائه میدهد.
فیلم جدید مایکل جای وایت با عنوان Trouble Man تلاش میکند با بازسازی حالوهوای آثار بلکسپلویتیشن دهه ۷۰ میلادی، ترکیبی از طنز، اکشن و نوستالژی ارائه دهد. هرچند کیفیت کلی اثر نوسان دارد، اما حضور «متود من» و اجرای صحنههای رزمی پرانرژی از نقاط قوت آن بهشمار میرود.
فیلم ترسناک و معمایی «سلاحها» (Weapons) ساخته جدید «زک کرگر»، کارگردان فیلم تحسینشده «بربر»، تجربهای تازه و غیرقابل پیشبینی در ژانر وحشت ارائه میدهد. با ساختاری اپیزودیک، داستانی چندلایه و بازیهای درخشان از «جولیا گارنر»، «جاش برولین» و دیگر اعضای گروه بازیگران، این فیلم قدمی بزرگتر برای کرگر محسوب میشود که حالا در مسیر تبدیل شدن به یکی از چهرههای مهم سینمای ترسناک معاصر است.
زک کرگر، کارگردان فیلم تحسینشدهی Barbarian، اینبار با «Weapons» به سراغ یکی از ترسناکترین و آشناترین ترسهای جمعی میرود: ناپدید شدن بچهها. نتیجه، فیلمی هیپنوتیزمکننده، رازآلود و چندلایه است که مرز بین واقعیت، ترسهای روانشناختی، و توهمات جمعی را تار میکند.
مستند «مدرسه سازماندهی تونی کِید بامبارا» به کارگردانی لوئیس مسایا، پرترهای زنده و متفاوت از نویسنده، فعال سیاسی و مستندساز برجستهای است که به جای تبدیل شدن به یک اسطوره دور از دسترس، به انسانی واقعی و الهامبخش در قلب روایت بدل میشود.
فیلم «She Rides Shotgun» به کارگردانی نیک رولند و با بازی تاثیرگذار تاران اجرتون و آنا سوفیا هگر، تریلری خوشساخت و پرتنش است که در دل تعقیب و گریزها، تیراندازیها و فرار از مرگ، رابطهای عمیق و انسانی میان پدری خلافکار و دختری آسیبپذیر را به تصویر میکشد.
فیلم جدید «جنگ دنیاها» که بازسازی آزادانهای از رمان کلاسیک «اچ. جی. ولز» به شمار میرود، با بازی آیسکیوب در نقشی عجیب و نچسب و اجرای ضعیف جلوههای بصری، بیش از آنکه هیجانانگیز یا تأثیرگذار باشد، شبیه یک تبلیغ طولانی برای سرویسهای آمازون به نظر میرسد. نتیجه؟ یک فاجعهی سینمایی تمامعیار.
فیلم «The Naked Gun» با بازی لیام نیسون و پملا اندرسون، تلاش موفقیتآمیزی برای احیای سبک کمدیهای کلاسیک دهه ۸۰ است؛ اثری پر از شوخیهای دیداری، دیالوگهای بیمنطق و اجرای بینقص بازیگرانی که همهچیز را کاملاً جدی میگیرند. این ریبوت تازهنفس به کارگردانی آکیوا شفر، نوید بازگشت ژانری را میدهد که سالهاست در سینمای جریان اصلی فراموش شده است.
«Broken Voices» ساخته Ondřej Provazník، درامی تأملبرانگیز و متفاوت درباره سوءاستفاده جنسی و فضای پیچیدهای است که قربانیان را درگیر میکند. فیلم با تمرکز بر داستان یک دختر نوجوان ۱۳ ساله، به جای نمایش مستقیم خشونت، به بررسی ریشهها و چگونگی وقوع این فجایع میپردازد و با بازی درخشان بازیگران، تجربهای ماندگار برای مخاطب خلق میکند.
فیلم نوستالژیک و دوستداشتنی The Goonies، ساخته ریچارد دانر و به تهیهکنندگی استیون اسپیلبرگ، بار دیگر با بازنمایی روح ماجراجویی و رفاقت نوجوانانه، بر پرده سینماها بازگشته است. این اثر کلاسیک ۱۹۸۵ که تأثیر عمیقی بر داستانسرایی نوجوانانه گذاشت، همچنان یکی از آثار شاخص ژانر ماجراجویانه محسوب میشود.
Zero، تریلری اکشن از کشور سنگال، با کارگردانی جسورانه و تدوینی پرشتاب، داستانی پرتنش و انفجاری را در دل پایتخت آفریقایی روایت میکند. روایتی که با وجود استفاده از موتیف کلیشهای بمب ساعتی، تبدیل به تجربهای نفسگیر و متفاوت شده است.
فیلم Amadeus با بازی فراموشنشدنی اف. موری آبراهام در نقش سالیِری، بار دیگر در نسخه اصلی سال ۱۹۸۴ روی پرده آمده؛ داستانی سرشار از حسادت، نبوغ، و فروپاشی که با کارگردانی بینقص میلوش فورمن به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما بدل شده است.
«Dying» ساخته ماتتیاس گلاسنر، کمدی سیاه و جذابی است درباره بحرانهای خانوادگی و وراثت عاطفی که با بازی درخشان لارس آیدینگر در نقش رهبر ارکستری دچار فروپاشی حرفهای و شخصی میشود. فیلم داستانی تلخ، شوخطبعانه و پیچیده را روایت میکند که بین هنر و زندگی در نوسان است.
«Gazer» نخستین فیلم بلند رایان جی اسلون، تریلری روانشناختی و خفقانآور است که با حالوهوای آثار دیوید لینچ و دیوید کراننبرگ، تماشاگر را در فضایی وهمآلود و ناآرام غرق میکند. این فیلم با بازی درخشان آریلا ماسترویانی، سفری کابوسوار به ذهن شخصیتی آسیبدیده و جامعهای بیرحم است.
فیلم «Happy Gilmore 2» با بازی آدام سندلر، دنبالهای است بر کمدی ورزشی محبوب دهه ۹۰؛ اما این بار، نه به اندازه گذشته خندهدار است و نه برای نسل جدید چندان قابلدرک. بازگشتی پر از نوستالژی که تنها طرفداران قدیمی را راضی خواهد کرد.