درباره «روزی روزگاری آبادان» / وقتی موشکهای اشتباهی عذرخواهی میکنند
کارگردان خانواده ایرانی را خوب می شناسد. جنوب و آبادان را خوب می شناسد و از همه مهمتر اینکه بلد است فیلم ضد جنگ هم بسازد. بلد است که طنز اجتماعی را خوب در دل کار جا دهد. بلد است که حتی بازیگران نابلد و کم سن و سال را خوب به درخشش وادارد.
نگاهی به فیلم «زالاوا» / متوسط و درگیرکننده
بزرگترین اشتباه کارگردانی، موسیقی انتخابی فیلم است که ضربهی مهلکی به فیلم میزند. هر آنچه از فیلم ترسناک فرنگی بوده، وارد فیلم شده اما در روستایی کردنشین در ایران!
نگاهی به فیلم «روزی روزگاری آبادان» / گفتمان نقادانه تازه درباره جنگ در سینمای ایران
حمیدرضا آذرنگ در ساخت نخستین فیلم سینمایی خود نشان داد سینما را می شناسد و در این مدیوم با ذهنیت خلاق و به دور از شعار زدگی می تواند رشد کند.
نگاهی به فیلم «گیج گاه» / نوستالژیک و سرگرم کننده
مهمترین خصوصیت بارز اولین فیلم عادل تبریزی، صداقت در روایت آن است. یعنی فیلمی اورجینال است. نه سراغ کپی کاری رفته و نه ادای فیلم های روشنفکرانه را درآورده، بلکه کارگردان چیزی که خودش انگار با پوست و استخوانش لمس کرده را عینیت بخشیده است.
درباره فیلم «مامان»/ دور و نزدیک
مامان فیلم ساده ای ست؛ ساده از این حیث که سادگی را به عنوان جهتی برای پرداختن به چنین دستمایه ای برگزیده است. مفاهیمی که علیرغم ظاهری ساده جزو پیچیده ترین مباحث در گستره ی روابط فردی _ خانوادگی محسوب می شوند.
نگاهی به فیلم «منصور» / شتابزدگی
«منصور» به جای اینکه پروژه ای ملی تلقی شود به فیلمی قهرمان پرور با پس زمینه و کنایه های سیاسی بدل شده که به طور قطع باعث تقلیل ارزش سینمایی آن به جهت این تداخل سیاست و هنر در فیلم شده است.
درباره «روشن» / شِبه جوکر
روشن تازه ترین فیلم روح الله حجازی، یک فیلم شخصیت محور است. او کاراکتری خلق کرده که به هیچ وجه اِلمان های قهرمان بودن ندارد و به شدت قرار است مُنفعل و بی خاصیت باشد. یک شخصیت عجیب و غریب که هیچ کاری نمی کند و در جهان ذهنی خود دست و پا می زند.
نگاهی به فیلم سینمایی «روشن» / تلاش برای تزریق حال بد
فیلم روشن نود دقیقه مخاطبش را در دنیایی چرک، بیرحم و تاریک رها میکند. انگار مسابقهای برپا شده که چه کسی میتواند بیشتر مخاطب را افسرده کند و فیلمساز میخواهد برنده این رقابت باشد. جمع آوری خردهداستانهایی درباره فقر، بیخانمانی، تنفروشی، اعتیاد، خیانت، طلاق و خیلی چیزهای دیگر کار دشواری است که متاسفانه کارگردان از عهدهاش برآمده است.
نگاهی به فیلم «بی همه چیز» / کاراکترهایی که با دست خود طنابدار میبافند
بارها گفته شده است که فیلمنامه اصلی ترین عنصر در پی ریزی یک اثر سینمایی مطلوب است و قرایی در "بی همه چیز" به خوبی نشان می دهد که چگونه می توان با یک زیر ساخت صحیح اثری قابل تامل را روانه پرده نقره ای کرد.
درباره فیلم «منصور» / یک پُرتره تر و تمیز
منصور نمونه بارز یک اتفاق خوب در سینمای ایران است. فیلم خوش ساختی که روایتگر بخش مهمی از زندگی تیمسار ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش است. یک فیلم شخصیت محورِ درست و اصولی است که اسطوره سازی نمی کند، شخصیت را بی خود و بی جهت مقدس نمیکند، شعارهای گل درشت و مزخرف نمی دهد و همین امر باعث میشود شخصیت پردازی منسجم و وفادار به کاراکتر به درستی شکل بگیرد و منصور به فیلم جذابی برای مخاطب تبدیل شود.
سفر به حاشیه برای نقد مردم
بیهمهچیز داستان زنی به نام لیلی است که سالها پیش معشوقه یکی از جوانان روستای خود بوده است و از او صاحب فرزندی شده؛ اما این جوان که نامش امیر است، فرزندش را گردن نگرفته و باعث شده مردم روستا لیلی را بهعنوان بدکاره از آنجا بیرون کنند.
درباره «ستاره بازی» هاتف علیمردانی/ افتادن ستاره از آسمان
هاتف علیمردانی با وجود دقتش در کارگردانی نتوانسته فیلمی قابل قبول بسازد و مخاطب هدف فیلمش هم معلوم نیست. ستارهبازی یک فیلم تلف شده و سردرگم است که چیز تازهای به کارنامهی کارگردانش اضافه نمیکند.
چرا فیلم جدید نرگس آبیار یک عقبگرد برای این فیلمساز است / ابلق یعنی هیچ
نرگس آبیار با ابلق که گویی باید بسان معنی لغویاش سیاه و سفید توامان باشد دقیقا نه سیاه است و نه سفید. ابلق البته خاکستری هم نیست چون حالا باید به این فیلمساز بااستعداد هشدار داد که فیلم آخر شما نه سفارشی است و نه مستقل و نه حتی بدون وابستگی به هیچ سمت و سویی رنگ و بوی جریانسازی دارد.
درباره «ابلق» نرگس آبیار / یک فیلم ملتهب و چند لکنت
«ابلق» فیلمی است که تجربه و ریسکی جدید همچون آثار قبلی آبیار برای این فیلمساز بههمراه داشته اما طراحی یک فینال سؤال برانگیز، مانع از تبدیل شدن آن به اثری تمام و کمال شده است.
درباره فیلم «ابلق» ساخته نرگس آبیار / جدال فُرم و محتوا
وقتی یک کارگردان تمام توان، دانش و تخصص برای ارائه یک فیلم خوش ساخت و درست را به کار بگیرد؛ خروجی که روی پرده سینما می رود به یک اثر قابل قبول تبدیل می شود.
«شیشلیک»؛ مرثیهای بر یکی از مهمترین استعدادهای سینمای ایران
«شیشلیک» مرثیهای است برای مهدویان، به عنوان یکی از مهمترین استعدادهای سینمای ایران. کسی که «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» را ساخته بود حالا چقدر زود به این سطح نازل از فیلمسازی رسید.
بی همه چیز؛ بیهیچ چیز در اقتباس
بی همه چیز یك ماكت بیروح و ویران از نمایشنامه درخشان ملاقات با بانوی سالخورده نوشته فردریش دورنمات است كه نه تنها به متن اصلی نكتهای اضافه نكرده است بلكه بسیاری از لحظات و نكات قابل تامل آن را نیز از بین برده است.
شیشلیك و سیبزمینیخورها
شیشلیك از آن دسته آثاری است كه پا گذاشتن به بحث درباره آن مانند ورود به مرداب است. فیلم به وضوح مخالفان فراوانی دارد. تركیب امیرمهدی ژوله و محمدحسین مهدویان تركیبی ناهماهنگ و عجیبی است. دو جهان متفاوت كه معجونی به نام شیشلیك را فراهم آوردند و از قضا مورد پسند اكثریت منتقدان نبوده است.
درباره «ستاره بازی» ساخته هاتف علیمردانی / خوشساخت و امیدواركننده
علیمردانی از لحاظ اجرا بهترین فیلم كارنامهاش را ساخته و شاید تنها ضعف فیلم، افت ریتم آن در میانههای داستان است كه لطمه اساسی به پیكره فیلم نمیزند.
درباره «شیشلیک» / كمدی روحوضی با دورهمی بیسروته
ژوله طنزهای نود شبی را با شوخیهای اینستاگرامی و تلگرامی تركیب كرده و یك معجون عجیب و غریب به مخاطب ارایه كرده است كه از هر طرف نگاه كنی شخصیتها و موقعیتها نه طولی دارند و نه عرضی و نه عمقی.
نگاهی به فیلم «ابلق» نرگس آبیار / موشها و آدمها
نرگس آبیار اینبار تصویری از فرودستان را با خط روایی کامل به ما نشان می دهد. آدمها و حاشیه هایشان که اگر نبود آن کات های سریع، همچنان ما در حواشی فیلم می ماندیم و به متن نمی رسیدیم.
نگاهی به فیلم «شیشلیک»/ حرکت بر روی سطح
مشکل شیشلیک در وهله نخست به شوخی های تکراری، بهره گیری از الگوی مفهوم افعال و اعمال معکوس و کلیشه هایی بر می گردد که ژوله در نوشته های طنز خود و بخصوص شب های برره پیش از این، تجربه کرده و اینجا در بستری سینمایی با برخی زیرلایه های اجتماعی آن را قوام بخشیده است.
نگاهی به دومین ساخته کاوه صباغ زاده / رمانتیسم عماد و طوبا گرفتار سندروم عقبگرد کارگردان فیلم اولی
گرچه کاوه صباغزاده در ساخت فیلم رمانتیسم عماد و طوبا در ارائه و خلق فضایی رمانتیک و فانتزی توانسته شمایی از موفقیت را نشان دهد، در قیاس با ساخته پیشین او گامی به عقب است و به سندروم عقبگرد کارگردان فیلم اولی گرفتار شده است.
نگاهی به فیلم «بی همه چیز» ساخته محسن قرایی / تله عوامگرایی و درد قهرمانکشی
فیلم «بیهمهچیز» ساخته «محسن قرایی» میهمان اولین روز سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانهها، آسیبهای رفتارهای عوامگرایانه را در عرصه سیاست و اجتماع به نمایش میگذارد.
نقدی بر شیشلیک/ بلاتکلیف در ژانر؛ متوقف در ایدئولوژی
سینما متشکل است از ژانرهای مختلف و گونههای متفاوت و همین تنوع ژانر است که شاید در جذب مخاطب؛ سینما را نسبت به مدیومهای دیگر متفاوت میکند.
درباره فیلم «بی همه چیز» / اسرار گنج دره جنی
«بی همه چیز» معلوم نیست چرا بی همه چیز است. آدم یاد اسرار گنج دره جنی می افتد که آخرش بی همه چیزی است.
نگاهی به فیلم «بی همه چیز» / پیوند موفق ادبیات و سینما
«بی همه چیز» اگرچه شاهکار از آب در نیامده و شیمی شخصیت ها تا اندازه ای خام به نظر می رسد اما در سطح سینمای ایران و ارتباط با تماشاگر تا حدزیادی موفق عمل کرده است.
درباره «رمانتیسم عماد و طوبا»/ کمدی فانتزی برای تعدیل کلیشهها
اینکه صباغزاده تلاش میکند با تمهیدات روایی به سویههایی جدید از یک دغدغه محوری بپردازد، میتواند نقطه قوت و امتیازی در تداوم و قوام نگاه او تلقی شود که هر بار رنگآمیزی خاصی پیدا میکند.
نقد فيلم مردن در آب مطهر/ زنده شدن با غسل تعميد
فيلم كه هر از گاهي با دوربين خود به بيغولههايي سرك كشيده و با نمايش دادن وضعيت زيست مهاجران افغان قصد اين را دارد تا جنبههاي منفي ترك موطن را عيان كند نه تنها نميتواند مخاطب خود را تحتتاثير قرار دهد بلكه با ثبت لانگشاتهاي بسيار تكرار شده در سينما، خنثي بودن هر چه بيشتر شخصيتهايش را به خورد مخاطب ميدهد. مشخص است كه فيلمساز از بسياري چيزها دلخور است ولي نميداند به ترتيب كدام را بيان و به چه ميزان پررنگ كند.
نگاهی به فیلم «سازهای ناکوک» / دیکتهای پرغلط
فیلم پایانی گویا دارد و سعی می کند شخصیت ها را به سرنوشتی مشخص برساند. انگار که نود دقیقه از زمان فیلم را هدر داده باشیم تا پایانی که مدنظرمان است را به مخاطب دیکته کنیم. دیکته ای نوشته شده که سرشار از غلط است!
نگاهی به فیلم «جمشیدیه» / مانیفستی برای کظم غیظ
فیلم سینمایی «جمشیدیه» که این روزها به فروشی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان در اکران آنلاین دست یافته، فیلمی است که در تلاش برای ترغیب به پرهیز از خشونت، به مانیفستی فرهنگی _ اجتماعی بدل میشود.
نگاهی به «جدایی نادر از سیمین»؛ به مناسبت دهمین سالِ اکرانش / دروغ گفتن یا دروغ نگفتن، مسئله تنها این نیست
ده سال پس از اکران«جدایی نادر از سیمین»، همچنان نمیتوان به فضای تلخ آن خُرده گرفت. در این روزگار و زمانه، هنرمند حتی اگر بخواهد منعکس کنندهی تنها، بخشی از واقعیتهای جامعه باشد، بروز و ظهورِ این تلخی در اثرش اجتناب ناپذیر است؛ و بیان صادقانه مصائب و تلخی ها، نه تنها سیاه نمایی و خیانت نیست، بلکه بر عکس، تنها از هنرمندان با وجدان، متعهد و شجاع برمیآید.
«شطرنج باد» نمایش مردگان است
در شطرنج باد، مذهب، متافیزیک، جبر و تقدیر بهعنوان عناصر خللناپذیر حاکم بر زندگی و جاهطلبی و آز بهعنوان عناصر انسانی تغییرناپذیر در سرشت آدمی، بیزمان و بیمکان هستند.
نگاهی به فیلم «ناگهان درخت» ساخته صفی یزدانیان / عامیانههای یک اسب بیحرکت
«ناگهان درخت» امکان تماشای یک فیلم مستقل در سینمای ایران را برای تماشاگر فراهم میکند و به دور از هر گونه فخرفروشیِ متظاهرانه توانایی خود در ارائه بستری سازمند و بیانی منحصربهفرد را نشان میدهد
نگاهی به مستند «بیجه» به کارگردانی میکائیل دیانی / حکایت حاشیهنشینی و بیمسئولیتی همه ما
کودکآزاری بنا بر تعریف سازمان جهانی بهداشت عبارت است از هرگونه بدرفتاری فیزیکی یا عاطفی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بیتوجهی یا استثمار تجاری یا سایر انواع استثمار، که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقا، رشد یا کرامت کودک در زمینه روابط یا مسئولیت، اعتماد یا قدرت شود. با این نگاه شاید بهتر بتوان به این فیلم توجه کرد.
نگاهی دوباره به فيلم «چريكه تارا» به بهانه زادروز بهرام بیضایی/ صدای بلند تارا و ترس آشوب
پس جداسازي سينماي بيضايي از تئاتر بيضايي به سادگي ميتواند نگاه تكبعدي و ناكارآمدي را در جهت تفسيرهاي هيجاني مداوم سازد. از اين رو سرزميني كه بهرام بيضايي در «چريكه تارا» بازسازي ميكند، بركنده از اين نوع نگاه، نميتواند تنها به نمايههاي تصويري محدود شود.
نقدی بر فيلم «كشتارگاه» / سلاخی میگريست به قناری كوچكی
اگر بخواهيم انسان را در فيلم «كشتارگاه» در قالب شخصيت «امير» تعريف كنيم، غير از پارهاي صفات پارادوكسيكال نامتجانس به چيزي ديگر بر نميخوريم. امير هم ميتواند معصوم باشد و زلال و هم ظالم باشد و درنده. گرگي باشد در لباس ميش كه بستگي به سكانس فيلم مدام در حال رخت عوض كردن است.
درباره «دوئت» نخستين ساخته نويد دانش/ زندگیهای گذشته
با وجود اينكه ستارگان «دوئت»، براي ديده شدن اولين فيلم «نويد دانش» نقش بسزايي دارند و حضورشان درام را تماشايي ميكند، اما اين فيلم به دليل فقدان متن قوي و منسجم، ماندگار نميشود.
نگاهی به فيلم «سراسر شب» به كارگردانی فرزاد موتمن / جدال آرزومندانه واقعيت و خيال
وضعيت سياه و نوآر گونه در فرم فيلم، به رنگ همان نوآر و تاريكي درازي است كه در سراسر فيلم «سراسر شب» ديده ميشود.حوادث و تنشهايي كه در شكل دستان سياه و آلوده دو جهان درون و بيرون شخصيتها سر بر ميآورند و گلوي جهان سينمايي را در كنار جهان واقعيت به شدت ميفشارند.
درباره فیلم ناگهان درخت / غوطه ور در گذشته
«ناگهان درخت» فیلمی است که به همان سبک و سیاق فیلم قبلی صفی یزدانیان ساخته شده است. فیلمی مملو از شعر، رنگ، نوستالژی و قاب بندی های زیبایی که بیشتر به تابلوی نقاشی می مانند تا فیلم. برخلاف بسیاری از فیلمسازان، صفی یزدانیان هرگز فیلم خود را مهندسی نمی کند.
درباره فیلم «جمشیدیه»/ تصویری از عصبیت زمانه ما
فیلم بیش از آنکه بر فرم و ساختار روایی خود تکیه کند تمرکز خود را پیرامون سویههای روانشناختی و جامعهشناسی ماجرا گذاشته و در پس سوژه بهدنبال پیام اخلاقی خود میگردد. تلاش فیلمساز برای روایت روانشناختی قصه خوب است اما بهدلیل همین ضعفهای دراماتیکی شخصیتپردازیها بر پایه روانشناختی شخصیت که مدنظر فیلمساز بوده بخوبی چفت و بست نمیشود و در واقع قصه در بیان مفهومی خود دچار لکنت میشود.
نگاهی به فیلم دوئت/ چهارراه عواطف
همین که در این فیلم از نالهپروری رایج سینمایی که در آن عواطف، روابط و آلام انسانی بهراحتی نادیده گرفته میشود، خبری نیست و به اعتبار کاراکترهای درون فیلم که برخلاف روحیه آتشین و بیش از حد هیجانی مرسوم، روابطشان را در اوج احترام و محبت بنا کردهاند، باید قدر دقت و سلیقهای را که صرف ساخت فیلم دوئت شده است، دانست.
درباره «سازهای ناكوك» ساخته علی حضرتی / آنچه به تجربه حاصل میشود
حضرتي در اجرا كوشيده تا مايههاي تمثيلي و بلاغي (rhetoric) فيلم را تشديد كند. اين كيفيت را ميتوان در ترك اين ها و تركبكهاي متعدد دوربين، فضاي سرد داخل خانه در مقابل نورهاي گرم كافه يا احتراز بازيگران از برونريزي احساسات (كه اصطلاحا بازي كنترل شده خوانده ميشود) مشاهده كرد.
نگاهی به فیلم «یلدا» / روایتی نو از یک موضوع تکراری
«یلدا» بیشتر از آن که مرهون موضوعش باشد، اساسا فیلمی شخصیت محور است و پی رنگ قتل (عمد یا غیر عمد) را با تکیه بر آنالیز کاراکتر های مسبب آن به نقد و چالش، کشیده است. گذشته را در همان گذشته قرار داده و با آدم هایی که از آن گذشته آمده اند، دادگاهی در پیشگاه مخاطب فراهم می سازد تا او با عنایت به هویت و احوالات امروزِ کاراکترها، ماجرا را داوری کند
نگاهی به فيلم «آبادان يازده 60»/ فركانس ماندگار
«آبادان يازده 60 » از سوژه نوين و جذابي برخوردار است. همانند فيلم هاي؛ روزهاي زندگي (پرويز شيخ طادي) و جنگ نفتكشها (محمد بزرگنيا) اين نكته را يادآور ميشود كه تنها نيروهاي مسلح ايران نبودند كه در برابر متجاوزان ايستادند و پزشكان، مهندسان، هنرمندان، خبرنگاران و... در جنگ هشت ساله به زيبايي و بدون ادعا و سهمخواهي به وظيفه مليشان عمل كردند.
نگاهی به فیلم «پریناز»/ آدمهای اشتباه
جزئیات و توجه به آن ها از مولفه های همیشگی آثار بهرام بهرامیان است. این توجه به جزئیات حالا و در «پریناز» نیز به کارش آمده است و برخی ظرایف و ریزه کاری های به بار نشسته ی فیلم حاصل همین نکته بینی و نکته سنجی او هستند.
نگاهی به فیلم «گیلدا» / در ستایش فرم
«گیلدا» در اجرا فیلم تمیز و شسته رفته ای است. زوایای نامتعارف دوربین و قاب هایی که گاه غافلگیرکننده می شوند، همچنین اهمیت کنتراست نورها و بهره گیری از تونالیته های رنگی خاصی در برخی صحنه ها که به نحوی تداعی کننده ی همان فضای جریان سیال ذهن هستند از انتخاب های درست دو کارگردان فیلم است.
درباره «بی حسی موضعی» ساخته حسين مهكام/ فراسوی نيك و بد
هيچ چيز در اين ميان جدي نيست، نه مرگ و نه زندگي، نه دغدغه محيط زيست، نه ازدواج، نه دوستي، نه زيستن در هر شرايطي و نه حتي خود آدمها كه نه خودشان را جدي ميگيرند و نه آدمهاي اطرافشان را.
نگاهی به فیلم «لتیان»/ باران کمجان بهاری
لتیان باران کم جان بهاری بود که با بر آمدن خورشید و رنگین کمان از آن نامی و یادی بر جای نمی ماند با این همه نامهای بزرگ که خود بسان سدی قوی در سینمای ایران هستند.
روایت ایستادگی و ایثار در «آبادان یازده ۶۰»
اکران فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی حسن کلامی از چهارشنبه ۲۶ شهریور در سینماهای سراسر کشور آغاز شد. اثری با مضمون دفاع مقدس که به دلیل قصه گویی درست و همچنین استفاده از بازیگران یکدست مورد اقبال اهالی رسانه و مخاطبان قرار گرفت.